Nernst effect


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
اثر نرنست ~ اگر حرارت در نواري از فلز جاري شود که سطح آن عمود بر ميدان مغناطيسي باشد . ولتاژي بين لبه هاي مقابل نوار به وجود مي آيد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Nernst effect معنی Nernst effect معنی Nernst effect به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Nernst effect در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
nernst - ettinghausen effect
اثر نرنست - اتينگهاوس ~ اثر ترمومغناطيسي که در بعضي از بلورهاي خالص ايجاد مي شود اختلاف دمايي در جهت عمود بر جريان الکتريکي عرضي و ميدان مغناطيسي اعمال شده به وجود مي آيد .

net
شبکه ~ 1. تعداد زيادي ايستگاه مخابراتي مجهز براي بر قراري ارتباط يکديگر ، اغلب با زمان بندي معين و ترتيب معين . ~ 2. تعداد زيادي کامپيوتر قادر به عمل کردن با يکديگر با استفاده از آدرس دهي و خطوط ارتباط مخابراتي مشترک با يکديگر مانند اينترنت .

netlist
نت ليست ~ شرحي از نمادهاي طراحي شماتيک الکترونيکي و نقاط اتصال آنها به يکديگر که براي ارتباط منطقي با برنامه هاي کامپيوتري طراحي مدار در کامپيوتر يا ايستگاه کاري ذخيره مي شود . انتقال نت ليست رايجترين روش انتقال طراحيها از سيستم يا ابزار طراحي به سيستم ديگر است .

network
شبکه ~ 1. اجزاي متصل به يکديگر مانند مقاومتها ديودها خازنها و حتي تزانزيستورها که عملکرد خاصي را مانند پالايش کردن يا باياس کردن انجام مي دهند . يک شبکه فعال شامل منبع انرژي نيز مي شود در حالي که شبکه غير فعال شامل منبع انرژِ ي ندارد. 2. در مخابرات راه دور ، گروهي از دستگاهها مانند فرستنده /يرنده ه ...

network analyzer
تحليلگر شبکه ~ 1. کامپيوتري که در آن شبکه هاي خطوط قدرت يا سيستمهاي فيزيکي ديگر شبيه سازي مي شوند تا بتوان راه حلهايي براي رفع اشکالهاي آنها پيش از ساخت واقعي پيدا کرد . 2. تحليلگر RF که اندازه گيريهاي دقيقي از دامنه فاز تاخير گروه هر يک از دو سيگنال را نسبت به سيگنال مرجع انجام مي دهد . همچنين مي ...

network bridge
پل شبکه ~ 1. مداري که در داخل شبکه محلي ( LAN ) اما نه در محلي کاربر قرارداده شده است . و سيگنالهاي صدا را از مکانهاي مختلف براي کنفرانس از راه دور صوتي به يکديگحر مرتبط مي کند . 2. در شبکه محلي ( LAN ) انتقالي بين شبکه هايي مختلف .

network constant
ثابت شبکه ~ يکي از مقادير مقاومت ، القاکنايي اندوکتانس متقابل يا ظرفيت خازني تشکيل دهنده شبکه .

neural network
شبکه عصبي ~ مدار الکترونيکي که عملکردهاي شبکه اي از نرونها و اکسونهاي زنده را مانند انچه که در مغز وجود دارد . شبيه ساز ي مي کند .يا نمايش مي دهد اين شبکه شامل عناصر قابل تنظيمي با اتصالهاي خروجي است که به شبکه اي يا عناصر مشابه متصل مي شوند . برنامه ريزي عناصر قابل تنظيم مي تواند شبکه را براي انجا ...

neuroelectricity
الکتريسيته عصبي ~ جريان يا ولتاز توليد شده در سيستم عصبي .

neuroengineering
مهندسي عصبي ~ حوزه اي زا تحقيقات در باره ساختمان شبکه هاي عصبي مصنوعي ( ANN ) ~ براي انجام فعاليتهايخاص . اهداف اين مهندسي به طور خاص شامل طراحي مدارهاي الکترونيکي و نوري بر اساس مدلهايي از شبکه هاي عصبي و نوشتن نرم افزار کاربردي آن است .