noninduced current

noninduced voltage

ولتاژ غير القايي ~ ولتاژ متناوب يا مستقيمي که به طور يکنواخت به سيم پيچ داخلي اعمال مي شود و در نتيجه آن اختلاف پتانسيل قابل توجهي در دو سر سيم پيچ به وجود نمي آيد . ولتاژ رشته اي که از طريق يک سيم پيچ نعل اسبي به بار تغذيه مي شود مثالي از اين مورد است .

noninductive

غير القايي ~ ويژگي داشتن خود القايي صفر يا قابل صرفه نظر کردن .

noninductive capacitor

خازن غير القايي ~ خازن ساخته شده به گونه اي که در عمل خاصيت خود القايي نداشته باشد .لايه هاي ورقه هاي فلزي در هنگام پيچيدن طوري قرار مي گيرند که لايه داخلي ورقه به انتهاي ديگر برسد تا اتصال برقرار شود . در نتيجه همه ي جريان به جاي آن که به طور مارپيچي جاري شود، به طور عرضي در اطراف خازن جاري خواهد ...

noninductive circuit

مدار غير القايي ~ مداري که در عمل هيچ خاصيت القايي نداشته باشد .

noninductive load

بار غير القايي ~ باري که در عمل هيچ گونه خاصيت خود القايي نداشته باشد . اين بار مي تواند فقط مقاومتي يا خازني باشد .

noninductive winding

سيم پيچ غير القايي ~ سيم پيچ ساخته شده به گونه اي که ميدان مغناطيسي يک دور يا بخشي از آن ميدان مغناطيسي دو يا بخش مجاور بعدي را خنثي کند. اين سيم پيچ به شکل سنجاق مو يا نعل اسب است .

noninverting amplifier

تقويت کننده غير معکوس کننده ~ تقويت کننده عملياتي که سيگنال ورودي آن به پايه ورودي مثبت غير زمين شده اعمال مي شود تا بهره اي بيشتر از واحد به دست آيد و فاز ولتاژ خروجي با فاز ولتاژ ورودي تغيير کند.

nonlinear

غير خطي ~ بدون نسبت مستقيم .

nonlinear amplifier

تقويت کننده غيز خطي ~ تقويت کننده اي که خروجي آن را بطه مستقيم با ورودي آن ندارد .

nonlinear capacitor

خازن غير خطي ~ خازني که مشخصه بار غير خطي دارد يا خازن معکوس شونده اي که با ولتاژ باياس تغيير مي کند .