nutating feed


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تغذيه رقصان ~ آنتن نوسان کننده اي که بازتابش نوسالني باريکه رادار ردياب را توليد مي کند . صفحه قطبي سازي ثابت باقي مي ماند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت nutating feed معنی nutating feed معنی nutating feed به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک nutating feed در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
nutation
رقص محوري ~ تغييرات متناوبي در تمايل مخور ژيروسکوپ گردان به خط عمود بين دو زاويه معين .

nutation field
ميدان رقصان ~ الگوي ميدان سه بعدي متغيير با زمان آنتن جهت دار يا توليد کننده باريکه اي که تغذيه رقصان دارد .

nutator
رقصاننده ~ قطعه مکانيکي يا الکتريکي که باريکه رادار را به شکل دوار مخروطي ، کروي يا شکلهاي متناوب ديگر حرکت مي دهد تا ميدان مراقبت هوايي بزرگتري را نسبت به يک باريکه ثابت ايجادکند .

nibble
نيبل ~ واژه اي عاميانه که براي نشان دادن کسري از يک بابت به کار مي رود .وقتي که بايت 8 بيتي است. يک بيبل نصف بايت يعني 4 بيت است. يک بيبل معمولاً 4 بيت فرض مي شود به طوري که 4 نيبل يک بايت 16 بيتي است اين وازه ديگر چندان به کار برده نمي شود و تنها معناي آن باقي مانده است و واژه ي بايت به طور دقيق ت ...

nylon
نايلون ~ پلاستيکي که به راحتي قابل ماشين کاري و قالب گير است و قدرت کشش بالا ، مقاومت زياد در برابر فشرده شدن و مقاومت بالا در برابر خوردگي دارد همچنين سطوح با شکست نور کم را تشکيل مي دهد از آن براي ساخت عايق ها و قسمتهاي مجزا کننده قطعات الکترونيکي استفاده مي شود .

Nyquist criterion
معيار نايکويست ~ پارامتري در نظريه مکانيزمهاي خود تنظيم که متناظر با تابع پاسخ هماهنگ حلقه باز است .

Nyquist diagram
نمودار نايکوييست ~ نموداري که پايداري سيستم کنترل را تعيين مي کند . اين نمودار يک منحني قطبي بسته از تابع انتقال سيستم است .

object code
برنامه هدف ~ دستورالعمهايي به زبان ماشين که در واقع با سيستم کامپيوتري اجرا مي شوند. مترجم ( کامپايلر ) برنامه هدف را از برنامه کاربردي نوشته شده به زبان سطح بالاتر مي سازد . همه برنامه ها قبل از اجرا شدن به وسيله پردازشگر ، به شکل برنامه هدف خلاصه مي شوند .

objective lens
عدسي شيئي ~ اولين عدسي در سيستم نوري يا الکترونيکي که پرتوها از آن مي گذرند .

obfect-oriented programming
برنامه نويسي شي گرا ~ در علم کامپيوتر ، روش برنامه نويسي که در آن داده ها نشان دهنده اشيا يا عناصري از سيستم و رمز تعريف کننده عمليات مجاز روي داده هاي شي همراه بايکديگر هستند اين روش برنامه نويسي امکان استفاده از مفاهيم به کار رفته در حل مسئله يا انتقال عملکرد از تابعي به تابع ديگر را فراهم مي کند ...