operation time


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان عمليات ~ زمان پس از کاربرد همزمان تما ولتاژها ي الکترود به ازاي يک جريان براي رسيدن به کسري از مقدار نهايي آن .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت operation time معنی operation time معنی operation time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک operation time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
operator
متصدي ، عملگر ~ 1. کسي که عمل کردن ، تنظيم کردن و نگهداري قسمتي از تجهيزاتي مانند کامپيوتر يا فرستنده وظزقه اوست . ~ 2. نمادي که نشان دهنده ي عمليات رياضي است .

opposition
تضاد ~ شرايطي که در آن اختلاف فاز بين دو کميت متناوب با بسامد يکسان 180 درجه متمايز بايک نيم چرخه است .

optic
اپتيک ~ 1. واژه اي براي اشاره به نور مرئي يا نزديک به مرئي حدود نسهايي از طيف اپتيکي در حدود 1000A يا در آخر ين حد ارابنفش 30000A ~ در اخرين حد فرو سرخ است .

optical amplifier
تقويت کننده نوري ~ تقويت کننده الکترونيکي - نوري که سيگنال ورودي الکتريکي آن به نور تبديل مي شود . به صورت نور تقويت مي شود . سپس دو باره به سيگنال الکتريکي در خروجي تبديل مي شود .

optical axis
محور نوري ~ 1. خط مستقيمي که از مرکز سطوح منحني شکل عدسي ميگذرد پرتوهاي توي که در امتداد اين جهت عبور ميکنند نه مي شکنند و نه باتابش پيدا مي کنند . 2. در بلور گواتز محور Z محور نوري است که به طور طولي در بلور مادر از يک وجه تا وجه ديگر امتداد مي يابد .

optical; cable; fiber optic cable
کابل نوري ؛ کابل تار نوري ~ يک يا چند تار نوري در يک غلاف يا پوشش محافظ مناسب ، براي انتقال سيگنالهاي نوري .

optical character reader; photoelectric character reader
نويسه خوان نوري ؛ نويسه خوان فتوالکتريک ~ نويسه خوان نوري که نويسه هاي دست نويس يا چاپ شده را با استفاده از نوعي سيستم فتوالکتريک جارو ميکند و ترکيبهاي سطوح تيره و روشن را با داده هاي ذخيره شده مربوط به هر نويسه ، در کامپيوتر يا واحد تشخيص دهنده ديگر مقايسه مي کند تا تطبيق ميان آنها را پيدا کند . س ...

optical character recognition
شناسايي نويسه نوري ~ شناسايي خودکار نويسه هاي چاپ شده با روشهاي نوري که معمولاً با استفاده از يک باريکه نور جارو کنند و يک قطعه حساس به نور انجام مي شود.

optical communication
مخابرات نوري ~ مخابره در مسافتهاي کوتاه باباريکه هايي از تابش مرئي ، فروسرخ يا فرابنفش يادر مسافتهاي بسيار طولاني تر با باريکه هاي ليزر .

optical computer
کامپيوتر نوري ~ کامپيوتري بر اساس ترکيبهاي مختلفي از حافظه هاي سه بعدي نگاري ، ليزري و ذخيره انبوه براي کاربردهايي مانند پردازش سيگنالهايي با سرعت بسيار بالا، شفاف سازي تصوير و شناسايي نويسه ، بعضي از کاربردهاي ويژه آن عبارت اند از : شناسايي اثر انگشت و وضوح بخشيدن به تصاوير به دست آمده با رادارهاي ...