مشاوره شغلی رایگان
مشاوره شغلی
مشاوره تلفنی
طراحی سایت
مجله کسب و کار
ورود
ثبت نام
حساب کاربری
ورود
ثبت نام
مشاوره شغلی رایگان
ورود
×
ایمیل:
پسورد:
به خاطر سپردن
رمز عبورم را فراموش کرده ام
بازیابی رمز عبور
×
ایمیل:
بازگشت به فرم ورود
ثبت نام
×
ایمیل:
پسورد:
تکرار پسورد:
autorenew
تصویر امنیتی:
optical waveguide; fiber waveguide; optical - fiber cable
اطلاعات بیشتر واژه
نوع کلمه:
اصطلاح
دسته بندی:
برق و الکترونیک
تعداد حروف:
57 حرف
تعداد کلمه:
8 کلمه
معانی و توضیحات
موجبر نوري ؛ موجبر تاري ؛ کابل تار نوري ~ موجبري که ماده ي انتقال دهنده ي نور آن مانند شيشه يا پلاستيک ، اطلاعات را از نقطه اي به نقطه اي ديگر در طول موجهاي فرابنفش ، مرئي يا فروسرخ طيف نور انتقال مي دهد.
مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از
مشاوره تلفنی شغل نت
استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها
5000 تومان
از تیم شغل نت حمایت کنید
حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت
لغت نامه شغل نت
مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت
optical waveguide; fiber waveguide; optical - fiber cable
معنی optical waveguide; fiber waveguide; optical - fiber cable
معنی optical waveguide; fiber waveguide; optical - fiber cable به فارسی
لغت نامه برق و الکترونیک
واژگان تخصصی برق و الکترونیک
اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک
مخفف های تخصصی برق و الکترونیک
optical waveguide; fiber waveguide; optical - fiber cable در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
optical window
پنجره نوري ~ ناحيه طيفي بين 3000 و 20000 Aدرجه ( 0/3 و 2 ميکرومتر در طول موج ) تابش مرئي و نزديک به مرئي در اين ناحيه از جو زمين عبور خواهد کرد.
optics
اپتيک ؛ نورشناسي ~ شاخه اي از علم که به پديده نور بينايي مي پردازد. اين علم به طيف الکترومغناطيس بين پرتوهاي ريزموج تا پرتوهاي X مربوط مي شود. اين محدوده شامل تابش فرابنفش مرئي و فروسرخ مي شود.
optimum bunching
دسته اي سازي بهينه ~ شرايط دسته اي سازي که بيشترين مقدار توان را در بسامد مطلوب در شکاف خروجي لامپ ريزموج کلايسترون توليد مي کند.
optimum load
بار بهينه ~ مقدار امپدانس براي بيشينه انتقال توان از منبع به بار .
optimum programming
برنامه نويسي بهينه ~ برنامه نويسي کامپيوتري بر اساس دستورالعملها و داده هايي که براي به حداقل رساندن سزمان دسترسي ذخيره شده اند.
optimum working frequency
بسامد کار بهينه ~ مؤثرترين بسامد در زمان معين براي انتشار يونسفري امواج راديويي بين دو نقطه معين .
optoacoustic modulator
مدوله کننده نور - صوتي ~ مدوله کننده اي که در آن موج صوتي و باريکه نور همدوس آن در محيط انتقالي مانند يک بلور موليبدت سرب بر يکديگر تأثير متقابل دارند . اين مدوله کننده مي تواند باريکه ليزر را منحرف و مدوله کند.
optocoupler; optosilator
تزويجگر نوري ؛ مجزاساز نوري ~ قطعه حالت جامدي که مجزا سازي بالايي را با تبديل سيگنال ورودي به گسيل نور و تبديل مجدد آن به سيگنال الکتريکي به وجود مي آور. اين تزويجگر از يک گسيلنده نور ( مانند ديود نور گسيل يامادون قرمز LED ~ يا IRED ) و يک آشکارساز نوري ( مانند ترانزيستور نوري ) تشکيل مي شود . تزوي ...
optoelectronic amplifier
تقويت کننده نوري - الکترونيکي ~ تقويت کننده اي که سيگنالهاي ورودي و خروجي و شيوه تقويت آن مي تواند نوري يا الکترونيکي باشد.
optoelectronic device
قطعه نوري - الکترونيکي ~ قطعاتي که نسبت به امواج نوري پاسخ مي دهند، نور گسيل مي کنند يا آن را مدوله مي کنند. امروزه بيشتر اين قطعات حالت جامد هستند ، مانند ديودهاي نور گسيل ( LEDها) ، ديودهاي نوري ، ترانزيستورهاي نوري ، ديودهاي ليزر و تزويجگرهاي نوري.