orbital- electron capture


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
گيرانداختن الکترون مداري ~ گيراندازي الکترون که معمولاً الکترون آن از مداري از اتم يا مولکول مي آيد که شامل هسته هاي تبديلي است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت orbital- electron capture معنی orbital- electron capture معنی orbital- electron capture به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک orbital- electron capture در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
orbital quantum number
عدد کوانتومي مداري ~ عددي معادل با اندازه حرکت زاويه اي الکترون در حرکت مدار آن به دور هسته . اين عدد مي تواند تمام مقادير را تا n-1 داشته باشد که n ~ نشان دهنده ي عدد کوانتومي اصلي است.

orbital velocity
سرعت مداري ~ سرعت جسم در مدار يک ماهواره زميني با سرعت مداري مدوله (/9 mi/s) ~ 3km/s ، در ارتفاع 22300 mi ( km 35700 ( به مدار ساکن مي رسد.

orbiting astronomical observatory
رصدخانه نجومي گردان ~ ماهواره پرتاب شده به مدار دور زمين براي اندازه گيريهاي نجومي نوعي از آن به ابزارهايي براي به دست آوردن داده هاي جذب فرابنفش ابرهاي گازي بين کهکشاني ، براي نقشه برداري از آسمان در ناحيه فرابنفش ، مجهز است.

orbiting geophysical observatory
رصدخانه ژئوفيزيکي گردان ~ ماهواره ي ابزار دقيق که داده هاي پرتوهاي کيهاني ، ميدانهاي مغناطيسي در فضا ، ذرات غبار بين سياره اي ، و داده هاي ژئوفيزيکي ديگر راجمع آوري و به زمين ارسال مي کند.

orbiting solar observatory
رصدخانه خورشيدي گردان ~ ماهواره نجومي پرتاب شده به مدار خورشيدي براي سنجش از راه دور و اندازه گيريهاي پديده هاي خورشيدي و ارسال آن به زمين .

order
رتبه ~ 1. بالاترين توان متغير در مخرج تابع انتقال فيلتر که برابر با تعداد قطبها و در فيلتر خازني سوييچ شده برابر با تعداد تقويت کننده هاي عملياتي است ؛ اين عدد تيزي افت در پاسخ فيلتر را تعيين مي کند. 2. تعداد متغيرها يا متغيرهاي نيم تناوب ميدان در طول قطرهاي يک موجبر مدور يا در طول طولاني ترين محور ...

ordinary-wave component; O- wave component
مؤلفه موج معمولي ؛ مؤلفه موج O ~ يکي از دو مؤلفه اي که موج راديويي در هنگام وروديه به يونسفر، تحت تأثير ميدان مغناطيسي زمين ، به آن تجزيه مي شود . مؤلفه موج معمولي مشخصه هايي شبيه به مشخصات مورد انتظار ، در صورت عدم وجود ميدان مغناطيسي دارد . مؤلفه ديگر مؤلفه موج غير معمولي است.

ordinate
عرض ~ مقداري که فاصله عمودي را روي نمودار تعيين مي کند.

organic semiconductor
نيمرساناي آلي ~ ماده آلي که داراي رسانايي زياد غير معمولي است. رسانايي اين ماده اغلب در حضور گازهاي خاصي افزايش مي يابد و ويژگيهاي ديگر شبيه به نيمرساناها دارد . آنتراسن نمونه اي از اين مواد است.

OR gate
دريچه « يا» ~ مدار دريچه ي منطقي چند ورودي که خروجي آن در صورتي که يک يا چند تا از وروديهاي آندر وضعيت از پيش تعريف شده اي قرار بگيرند ، فعال مي شود.