outgassing


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
گاز بيرون راني ~ حرارت دادن لامپ الکتروني در حين تخليه آن براي خارج کردن گازهاي باقي مانده در حباب لامپ .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت outgassing معنی outgassing معنی outgassing به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک outgassing در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
outlet; receptacle
پريز ؛ پريز برق ~ انتهاي خط برق که مي توان با وارد کردن فيش دو شاخه به آن به نيروي برق دسترسي پيدا کرد .

out- of- phase
ناهمفاز ~ ويژگي شکل موجهايي که هم بسامد هستند اما در لحظات مشابه مقادير متناظر آنها يکي نيست.

output
خروجي ~ 1. پايه هاي خروجي يک قطعه 2. نتيجه حاصل از پردازش سيگنال يا داده در پايه هاي خروجي مدار يا پايانه کامپيوتري 3. انرژي مفيد باتري يا منبع تغذيه .

output block
بلوک خروجي ~ بخشي از حافظه داخلي کامپيوتري که براي دريافت ، پردازش و ارسال داده هايي که بايد به خارج منتقل شوند، پيش بيني شده است.

output capacitance
ظرفيت خازني خروجي ~ ظرفيت انتقالي اتصال کوتاه بين پايه خروجي و تمام پايه هاي ديگر لامپ الکتروني يا ترانزيستور ، بجز پايه ورودي .

output impedance
امپدانس خروجي ~ امپدانس منبع از ديد بار براي رسيدن به بيشترين مقدار توان خروجي ، امپدانس خروجي بايد با امپدانس بار تطبيق داشته باشد.

output indicator
نشانگر خروجي ~ سنجه يا دستگاه ديگري که به گيرنده راديويي متصل مي شود تا تغييرات شدت سيگنال خروجي را براي تنطيم و اهداف ديگر ، نشان دهد . لزومي ندارد که اين نشانگر مقدار دقيق خروجي را نشان دهد.

output - limited
خروجي - محدود شده ~ محدود شده با ضرورت منتظر ماندن براي کامل شدن عملکرد خروجي کامپيوتر در کنترل فرايند يا پردازش داده ها.

output meter
سنجه خروجي ~ ولت سنج AC متصل شده به خروجي گيرنده يا تقويت کننده براي اندازه گيري شدت سيگنال خروجي در واحد حجم يا دسيبل .

output power
توان خروجي ~ تواني که بار از سيستم يا يک جزء آن دريافت مي کند.