parts per million


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
جزء در ميليون ~ واحدي براي تعريف وقتي که بسامد ، ولتاژ يا پارامتر ديگر با آن توليد ، اندازه گيري يا کنترل مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت parts per million معنی parts per million معنی parts per million به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک parts per million در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
parity-line carrier system
سيستم حامل خط متوازن ~ سيستم حامل تلفني تک بسامدي که انرژي حامل آن به طور مستقيم به همه پايه هاي حامل هم کانال ديگر ارسال مي شود.

pascal
پاسکال ~ واحد SI فشار يا تنش ، 1 Pa برابر با 1 N/m به توان 2 است.

Paschen's law
قانون پاشن ~ پتانسيل جرقه زني بين دو صفحه الکترود موازي در گاز متناسب است با حاصل ضرب فشار گاز در فاصله بين الکترودها .

Pass
عبور ~ چرخه کامل خواندن ، پردازش و نوشتن در کامپيوتر .

passband
باند گذر ~ باند بسامدي که در آن تضعيف فيلتر صفر است.

pass element
عنصر عبوري ~ عنصر فعالي مانند ترانزيستور يا لامپ خلأ که به طور سري با بار منبع تغذيه DC رگوله شده قرار گرفته است و با تقويت کننده اي کنترل مي شود، به طوري که مقاومت سري آن به مقدار لازم براي ثابت نگهداشتن ولتاژ خروجي DC تغيير مي کند.

passband filter
فيلتر ميان گذر ~ فيلتري که تنها به يک باند بسامدي ، اجازه عبور بدون تضعيف را مي دهد . بسامدهاي بالاتر و پايين تر از اين باند گذر حذف مي شوند.

passivated transistor
ترانزيستور غير فعال ~ ترانزيستوري که با استفاده از غير فعال سازي در برابر بروز اشکالهاي زودهنگام و پيش از استفاده از آن ، حفاظت شده است.

passivation
غير فعال سازي ~ نشاندن لايه اي از ماده عايق مانند دي اکسيدسيليسيم يا نيتريد سيليسيم بر روي پولک نيمه رسانا سا ناحيه از قطعه غير فعال براي پايدار سازي و حفاظت سطح آن در برابر رطوبت ، الودگي و صدمات مکانيکي . اين لايه نشتي جريان - معکوس را در نيمه رساناها کاهش مي دهد ، ولتاژ شکست را افزايش مي دهد و ن ...

passive communication satellite
ماهواره مخابراتي غيرفعال ~ ماهواره اي که سيگنالهاي مخابراتي را بين ايستگاهها، بدون انجام تقويت ، باز ني تاباند . ماهواره پژواک از اين نمونه بود.