peaker


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
بالابرنده ~ اندوکتانس کوچک ثابت يا قابل تنظيم که با خازنهاي پراکنده در تقويت کننده بايد پهن تشديد ايجاد مي کند تا بهره را در بسامدهاي بالاتر افزايش دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت peaker معنی peaker معنی peaker به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک peaker در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
peak flux density
قله چگالي شار ~ بيشينه چگالي شار در ماده مغناطيسي قرار گرفته در شرايط مغناطيس کنندگي دوره اي معين .

peaking
بالابردن ~ افزايش پاسخ مدار در يک بسامد يا باند بسامدي مطلوب .

peaking circuit
مدار بالارنده ~ مداري که پاسخ بسامد بالاي تقويت کننده باند پهن را بهبود مي بخشد . بالابردن موازي ، پيچک کوچکي به طور سري با بار کلکتور قرار داده مي شود . در بالا بردن سري پيچک به طور سري با بيس طبقه بعت قرار مي گيرد . در تقويت کننده هاي تصويري ، اغلب از هر دونوع مدار در يک طبقه استفاده مي شود. اسن ...

peaking coil
پيچک بالابرنده ~ پيچک کوچکي که براي تشديد با خازنهاي پراکنده مدار ، در بسامدي که قله پاسخ در آن مطلوب است ، در مدار قرار داده مي شود . تقويت کننده تصويري در نزديکي بسامد قطع نمونه اي از اين مدار است.

peaking control
کنترل بالاروندگي ~ مدار مقاومتي خازني قابل تنظيم که شکل موج پالسهاي خروجي نوسان ساز افقي را ، به مقدار لازم براي ايجاد جاروي خطي ، کنترل مي کند.

peaking transformer
ترانسفورماتور بالابرنده ~ ترانسفورماتوري که در سيم پيچ اوليه خود ، تعداد آمپر دور مورد نياز براي توليد چندين برابر مقادير عادي چگالي شار در هسته را داراست . شار به سرعت از يک جهت اشباع به جهت ديگر ، دو بار در هر سيکل ، تغيير مي کند و قله پالس ولتاژ را در سيم پيچ ثانويه القا مي کند.

peak inverse voltage
قله ولتاژ معکوس ~ بيشينه مقدار نامي ولتاژ AC عمل کننده در جهت مخالف با جهت عبور جرياني که قطعه براي آن طراحي شده است.

peak level
سطح قله ~ سطح لحظه اي بيشينه اي کهدر مدت يک فاصله زماني معين اتفاق مي افتد ، مانند سطح قله فشار صوت در آکوستيک .

peak load
بار قله ~ بار لحظه اي بيشينه يابار متوسط بيشينه در طول يک فاصله زماني معين .

peak magnetizing force
نيروي مغناطيس کنندگي قله ~ مقدار حدي بالا يا پايين نيروي مغناطيس کنندگي مربوط به شرايط مغناطيس کنندگي دوره اي .