period


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
دوره تناوب ~ زمان لازم براي يک سيکل کامل از مجموعه حوادثي که به طور منظم تکرار مي شوند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت period معنی period معنی period به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک period در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
periodic
تناوبي ~ ويژگي داشتن نرخ تکرار .

periodic and random deviation
انحراف تناوبي و تصادفي ~ نويز و ولتاژ موجکي که روي خروجي منبع تغذيه سوار مي شود . معمولاً در بار کامل تعريف و بر حسب ولت RAMS ~ يا قله به قله در پهناي باندمعين بيان مي شود .

periodic damping
ميرايي تناوبي ميرايي که در آن عقربه يا جسم متحرک ديگري ، قبل از ايستادن در مکان جديد حول آن نوسان مي کند .

periodic duty
کار متناوب ~ کار نوبت دار که شرايط با ردر آن به طور منظم تکرا رمي شود .

periodic electromagnetic wave
موج الکترومغناطيس تناوبي ~ موجي که بردار ميدان الکتريکي آن در نقطه ثابتي ، پس از گذشت مدت زماني به نام دروه تناوب ، تکرار مي شود .

periodic law
قانون تناوبي ~ ويژکيهاي معيني از عناصر که توابع متناوبي از عد اتمي آنها هستند ، هنگامي که عناصر بر حسب عدد اتمي مرتب مي شوند . اين ويژگيها در چرخه هاي منظمي تکرار مي شوند .

periodic line
خط تناوبي ~ خسط انتقالي که داراي قسمتهاي مساوي متوالي ، با ويژگيهاي الکتريکي يکنواخت در هر قسمت ، است . مانند خط بارشده اي که پيچکهاي بار گذاري با فاصلههاي يکنواخت داشته باشد .

periodic quantity
کميت تناوبي ~ کميت نويساني که مقادير آن در فواصل زماني، فضايي يا با متغير مستقل ديگري ، تکرار شود .

periodic rating
مقدار مجاز تناوبي ~ مقدار مجازي ~ مقدار بار قابل تحمل را در زمانهاي تناوب تعريف شده اي از بار و بي باري ، معين مي کند .

periodic table
جدول تناوبي ~ جدولي که عناصر بر طبق قانون تناوبي در آن منظم مي شوند . به طوري که عناصر داراي مشخصه هاي مشابه در يک گروه قرار مي گيرند .