permanent - magnet contering


اصطلاح
برق و الکترونیک
28 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
مرکزي کردن با آهنرياي دائمي ~ مرکزي کردن تصوير روي صفحه نمايش لامپ تصوير تلويزيون با استفاده از ميدانهاي مغناطيسي ناش از آهنرباهاي دائمي نصب دشه در اطراف گردن لامپ .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت permanent - magnet contering معنی permanent - magnet contering معنی permanent - magnet contering به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک permanent - magnet contering در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
permanent - magnet ersing head
هد پاک کننده آهنرياي دائمي ~ هد پاک کننده اي که از ميدانهاي يک يا چند آهنرباي دائمي براي پاک کردن نوار مغناطيسي استفاده مي کند .

permanent -magnet focusing
کانوني کردن با اهنرباي دائمي ~ کانوني کردن باريکه الکتروني در لامپ تصوير تلويزيون با استفاده از ميدان مغناطيسي ناشي از يک يا چند اهنرياي دائمي نصب شده در اطراف گردن لامپ .

permanent - magnet loudspeaker
بلندگو با آهنرباي دائمي ~ بلندگوي داراي رساناي متحرک که ميدان مغناطيسي ثابتي با استفاده از آهنرباي دائمي در آن توليد مي شود آن را بلندگوي ديناميکي با آهنرباي دائمي نيز مي نامند .

permanent - magnet , moving - coil meter
سنجه آهنربا - دائمي ، پيچک - متحرک ~ سنجه dc ~ متحرکي که از پيچک کوچکي از سيم نگهداشته شده روي ياتاقانهاي جوهري ، بين قطبهاي کي آهنرباي دائمي تشکيل شده است . فنر مارپيچي آن به صورت اتصالي به پيچک عمل مي کند و پيچک عقربه متصل به آن را روي وضعيت صفر در درجه بندي سنجه نگه مي دارد . وقتي که جريان مستقي ...

permanent - magnet moving - iran instrument
ابزار آهنربا - دائمخي ، آهن - متخرک ~ سنجه اي که عملکرد آن بر اساس پژه آهني متحرکي است که خود را با ميدان ناشي از آهنرباي دائمي و پيچک حامل جريان در مجاورت آن تنظيم مي کند .

permanent - magent second - harmonic self - synchronous ~ system
سيستم آهنربا - دائمي هماهنگ - دوم خود - همزمان ~ آرايش نشان دهنده از واحد فرستنده و يک يا چند واحد گيرنده تشکيل مي شود . تمام واحد رتورهاي آهنرباي دائمي و استاتورهاي چنبره اي دارند که از هسته هاي فرومغناطيسي اشباع شدني استفاده مي کنند و با جريان متفاوتي از يک منبع خارجي مشترک تحريک مي شوند . پيچکها ...

permanent - magnet stepper motor
موتور پله اي آهنربا - دائمي ~ موترو پله اي با روتوري که شامل يک آهنرباي دائمي قوي است . هر پيچک استاتور ، به ترتيب و به طور مستقل برق دار مي شود . رتور خود را با پيچک استاتور با فاصله برابر وجود داشته باشد . هر گام چرخش 90 درجه خواهد بود . براي به دست آوردن گامهاي کوچک تر از پيچکهاي استاتور بيشتر ي ...

permanent - split capcitor motor ~ permanent - split capacitor motor ~ capacitor start -run motor
موتور با خازن راه اندازي دائمي و موتور با خازن راه اندازي - حرکتي ~ موترو خازني با خازن راه اندازي و سيم پيچي کمکي که هم در راه اندازي و هم در حرکت در مدار باقي مي مانند .

permeability
تراوايي ~ معياري براي قابليت هر ماده براي عمل کردن به صورت مسيري براي خطوط نيروي مغناطيسي ، در مقايسه با هوا . تراوايي هوا 1 فرض مي شود .

permeability tuner
تنظيم کننده تراوايي ~ تنظيم کننده راديو يا تلويزيون به صورت ازار گردنده اي که هسته هاي آهني برق پيچکهاي مدارهاي تنظيم را حرکت مي دهد .