phased-array antenna


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
آنتن آرايه - فازي ~ آرايه آنتني که الگوي تابش آن با روابط فازي سيگنالهايي که عناصر تابش کننده را تحريک مي کنند . معين مي شود . با استفاده از جابه جا کننده هاي فاز عمل کننده تحت کنترل کامپيوتري باريکه مي تواند بدون حرکت مکانيکي راستاي افقي يا عمودي را بپيمايد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت phased-array antenna معنی phased-array antenna معنی phased-array antenna به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک phased-array antenna در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
phase delay
تاخير فاز ~ تاخير زماني بسيار کوتاه که به هنگام انتقال موج تک بسامد از نقطه اي به نقطه ديگر سيستم ايجاد مي شود .

phsae detector , phase discriminator , phase - to voltage converter
اشکار ساز فاز ، مبدل به ولتاژ جدول ساز فاز ~ مداري که ولتاژ DC مناسب با اختلاف فاز بين سيگنال نوسان ساز و سيگنال مرجع ، در خروجي ايجاد مي کند . اين مدار نوسان ساز را براي همزمان نگهداشتن آن با سيگنال مرجع کنترل مي کند . گيرنده هاي تلويزيوني رنگي با استفاده از آشکار ساز فاز نوسان ساز زير حامل را در ...

phase deviation
انحراف فاز ~ بيشترين اختلاف بين زاويه لحظه اي موج مدوله شده و موج ديگر تقدم يا تاخر پيدا مي کند .

phase equalizer
متعادل ساز فاز ~ شبکه اي که در باند بسامدي معين اعوجاج فاز - بسامد را جبران مي کند .

phase focusing
کانوني کردن فاز ~ عمل خودکاري که به همفاز نگهداشتن الکترونهاي مگنترون کاواکي با ميدان گردان کمک مي کند . الکترونهاي داراي تاخير از جزء شعاعي ميدان شکاف انرژي دريافت مي کنند تا پس فاز تنها کمتر شود . و الکترونهاي پيش افتاده به ميدان شکاف انرژي مي دهند تا از پيش فاز آنها کاسته شود .

phase - frequency distortion , phase distortion
مولد فاز ~ ابزاري که سيگنالهاي ورودي تک فاز را در محدوده ي بسامدي معيني مي پذيرد يا سيگنال خود را توليدمي کند . اين مولد جابه جايي فاز پيوسته اي را در اين سيگنال با يک يا چند گردونه ي درجه بندي شده ايجاد مي کند .

phase inverter
مبدل فاز ~ مدار يا قطعه اي که فاز سيگنال را 180 درجه تغيير مي دهد تا مثلا سيگنال لازم براي تغذيه يک طبقه تقويت کننده پوش - پول را بدون استفاده از ترانسفورماتور تزويج ايجاد کند يا قطبيت پالس را عوض کند .

phase jitter
لرزش فاز ~ ارتعاشهاي کاذب ناگهاني در سيگنالهاي آنالوگ روي خط تلفن که معمولاً ناشي از تاثير دستگاههاي مخابراتي و برقي روي خط است که فاز سيگنال را به جلو و عقب حرکت مي هد .

phase lock
قفل فاز ~ روشي براي وادار کردن فاز سيگنال نوسان ساز به پيروي دقيق از فاز يک سيگنال مرجع ، با مقايسه فاز بين دو سيگنال و استفاده از سيگنال اختلاف به دست ~ آمده براي تنظيم بسامد نوسان ساز مرجع .

phase - locked loop
حلقه قفل شده ي فاز ~ مداري که اساس آن از آشکار ساز فازي تشکيل مي شود که بسامد يک نوسان ساز کنترل شده با ولتاژ را با بسامد سيگنال حامل ورودي يا مولد بسامد مرجع مقايسه مي کند. خروجي آشکار ساز فاز . بعد از عبور از فيلتر حلقه به نوسان ساز کنترل شده با ولتاژ بر مي گردد تا ان را دقيقاً همفاز يا سيگنال ور ...