phosphorogen


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
فسفري ساز ~ ماده اي که خاصيت فسفر سان را در ماده ديگر افزايش مي دهد . مانند منگنز در سولفيد روي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت phosphorogen معنی phosphorogen معنی phosphorogen به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک phosphorogen در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
phosphorus
فسفر ~ عنصر شيميايي با عدد اتمي 15 و وزن اتمي 30/97 از اين عنصر معمولاً به عنوان عنصر آلاينده دهنه در سيليسيم . براي ساختن نيمه رساناي نوع N استفاده مي شود .

phot
فوت ~ واحد CGS ~ روشنايي معادل 1 im/cm2 واحد si آن ( که امروزه رايجتر است ) لوکس و معادل با 1im/m2 ~ است .

photo cathode
کاتد نوري ~ سطح حساس به نوري که در هنگام قرار گرفتن در معرض نور يا تابش مناسب ديگحر ، الکترون گسيل مي کند. لامپهاي خلا نوري ، لامپهاي دوربينهاي تلويزيوني و قطعات حساس به نور ديگر داراي کاتد نوري هستند .

photocell
پيل نوري ، سلول نوري ~ قطعه الکتروني حساس به نور حالت جامد که مشخصه جريان - ولتاژ آن تابعي از تابش التهابي است . سلولهي نرو - رسانا . ترانزيستورهاي نوري و پيلهاي ولتا- نوري نمونه هايي از اين قطعات هستند . آن را چشم الکتريکي ~ ( در اصطلاح عاميانه ) و سلول فتوالکتريک نيزمي نامند .لامپ خلا نوري ، سلول ...

photochemical activity
لعاليت نوري شيميايي ~ تغييرات شيميايي در اثر انرژي تابشي مانند نور .

photochromic compoumd
ترکيب فتوکروميک ~ ترکيب شيميايي که به هنگام قرار گرفتن در معرض انرژِ تابشي مرويي يا نزديک به مرئي ، تغيير رنگ مي دهد . اين اثر بر گشت پذير است. اين ترکيب تصاوير ريز بسيار فشرده اي را ايجاد مي کند .

photochromic glass
شيشه فتوکروميک ~ شيشه اي که به هنگام قرار گرفتن در معرض نور تيره مي شود اما چند دقيقه بعد از قطع شدن نور به شفافيت اول خود بر مي گردد. سرعت برگشت با دما افزايش مي يابد .

phtoconduction
نور - رسانايي ~ فرايندي که رسانايي ماده در آن با تابش الکترومغناطيسي التهابي ، مانند نور مرئي ، مادون قرمز يا فرابنفش ، تغيير مي کند . افزايش شدت تابش رسانايي را افزايش ( و مقاومت را کاهش ) مي دهد.

photoconductive cell , light -dependent ~ photo-resistor ~ resistor ,light-sensitive
سلول - رسانا ، مقاومت وابسته به نو ، مقاومت حساس به نور ، مقاومت نوري ~ سلول نوري که مقاومت آن با روشنايي تغيير مي کند سلول سلنيومي نمونه اي از آن است . اگر سلول از ماده نيمرسانايي مانند سولفيد کادميم يا سلنيدکادميم ساخته شده باشد. پاسخ خوبي به تابش مادون قرمز مي دهد . خنک کردن قطعه با هوا يا گاز م ...

photoconductivity
نور - رسانايي ~ خاصيت رانايي که با روشنايي تغييير مي کند .