picture monitor


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مونيتور تصوير ~ لامپ اشعه کاتدي و مدارهاي ~ مربوط به آن که براي ديدن تصوير تلويزيوني يامشخصه هاي سيگنالي آن در ايستگاه به کار مي رود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت picture monitor معنی picture monitor معنی picture monitor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک picture monitor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
picture signal
سيگنال تصوير ~ سيگنالي که ناشي از فرايند پويش در تلويزيون يا فکس است .

picture - signal amplitude
دامنه سيگنال تصوير ~ اختلاف بين قله سفيدي و سطح محو سيگنال تلويزيوني .

picture - signal polarity
قطبيت سيگنال تصوير ~ قطبيت ولتاژ سيگنالي که نشان دهنده ناحيه تيره صحنه نسبت به ولتاژ سيگنال نشان دهنده ناحيه روشن است . آن را به صورت سياهي مثبت يا سياهي منفي بيان مي کنند .

picture size
ابعاد تصوير ~ ناحيه ديد مفيد بر روي صفحه نمايش گيرنده تلويزيوني ، بر حسب اينچ مربع .

picture transmiossion
ارسال تصوير ~ ارسال تصوير داراي مقادير سايه تدريجي از طريق سيم يا امواج راديويي . گ

photoelectric liquid-level indicator
نشانگر سطح مايع فتوالکتريک ~ نشانگر سطحي که در آن مايع در حال بالا آمدن ~ باريکه نور يک سيستم کنترلي فتوالکتريکي را قطع ~ مي کند.

photoelectric material
ماده فتوالکتريک ~ ماده اي که به هنگام قرار گرفتن در معرض انرژي تابشي در خلأ ، الکترون گسيل مي کند مانند ، باريم ، سزيم ، ليتيم ، پتاسيم ، روبيديم ، سديم و استرونسيم .

photoelectric photometer; electronic photometer
نور سنج فتوالکتريکي ؛ نورسنج الکترونيکي ~ نورسنج داراي سلول نوري ؛ ترانزيستور نوري يالامپ خلأ نوري که شدت نور را اندازه مي گيرد.

photoelectric pickup
پيکاپ فتوالکتريکي ~ پيکاپي که تغيير نور را به گسيل الکتريکي تبديل مي کند.

photoelectric pinhole detector
آشکارساز سوراخهاي ريزفتوالکتريکي ~ سيستم کنترل فتوالکتريکي که سوراخهاي کوچک در ماده شفاف را آشکار مي کند.