photoelectric pickup


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پيکاپ فتوالکتريکي ~ پيکاپي که تغيير نور را به گسيل الکتريکي تبديل مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت photoelectric pickup معنی photoelectric pickup معنی photoelectric pickup به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک photoelectric pickup در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
photoelectric pinhole detector
آشکارساز سوراخهاي ريزفتوالکتريکي ~ سيستم کنترل فتوالکتريکي که سوراخهاي کوچک در ماده شفاف را آشکار مي کند.

photoelectric pulse generator
مولد پالس فتوالکتريکي ~ مولد پالس داراي روزنه هاي روي يک ديسک نصب شده روي محور يا استوانه اي که به طور متفاوت نوري تابيده به يک سلول نوري را ارسال و قطع مي کند . بسامد پالس خروجي به دست آمده از سلول نوري ، نسبت مستقيم با سرعت محور دارد.

photoelectric register control
کنترل ثبات فتوالکتريکي ~ سيستمي براي کنترل فرايند صنعتي که در آن تغيير در مقدار نور تابيده از يک سطح متحرک ، فرمان پاسخي مانند توقف فرايند را صادر مي کند. اين سيستم شامل يک منبع نور يکنواخت ، حسگرهاي نوير ، تقويت کننده و يک يا چند رله است . نشانه هاي ثبات خاصي روي شبکه متحرکي از کاغذ ، فيبر يا فلز ...

photoelectric sensitivity
حساسيت فتوالکتريکي ~ نسبت جريان گسيل فتوالکتريکي به انرژي تابشي التهابي .

photoelectric timer
زمان سنج فتوالکتريکي ~ زمان سنجي که با نور التهابي براي کنترل بعضي فعاليتها ، مانند روشن يا خاموش کردن لامپ ، تحريک مي شود . مثلاً مدار کنترلي که شامل يک قطعه فتوالکتريک و تقويت کننده است ، مي تواند با طلوع ياغروب خورشيد تحريک شود.

photoelectric transducer
تراگردان فتوالکتريک ~ تراگرداني که تغييرات انرژي نور را به تغييرات انرژي الکتريکي تبديل مي کند.

photoelectric tristiumulus colorimeter
رنگ سنج فتوالکتريکي سه تحريکي ~ رنگ سنجي که از ترکيب سه منبع نور يا بيشتر ، فيلترها و لامپهاي خلأ براي اندازه گيري رنگها با دقت بالا استفاده مي کند.

photoelectric turbidimeter; photoelectric opacimeter
زلالي سنج فتوالکتريکي ؛ شفافيت سنج فتوالکتريکي ~ ابزار فتوالکتريکي که زلالي حلالهاي نسبتا ً شفاف را تعيين مي کند.

photoelectric work function
تابع کاري فتوالکتريکي ~ انرژي مورد نياز براي انتقال الکترونها از يک فلز بهخلأ يا محيط مجاور ديگر در حين گسيل فتوالکتريکي که بر حسب الکترون بيان مي شود.

photoelectromagnetic effect
اثر فتوالکترومغناطيس ~ وقتي که نور روي سطح تخت يک نيمرساناي فلزي قرار مي گيرد در ميدان مغناطيسي موازي با سطح مي افتد ، زوجهاي الکترون - حفره بيشتري توليد مي شوند. اين حاملها در جهت نور منتشر مي شوند ولي ميدان مغناطيسي آنها را منحرف مي کند تا جرياني با زاويه عمود بر پرتوهاي نور و ميدان مغناطيسي در ن ...