photoelectric timer


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان سنج فتوالکتريکي ~ زمان سنجي که با نور التهابي براي کنترل بعضي فعاليتها ، مانند روشن يا خاموش کردن لامپ ، تحريک مي شود . مثلاً مدار کنترلي که شامل يک قطعه فتوالکتريک و تقويت کننده است ، مي تواند با طلوع ياغروب خورشيد تحريک شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت photoelectric timer معنی photoelectric timer معنی photoelectric timer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک photoelectric timer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
photoelectric transducer
تراگردان فتوالکتريک ~ تراگرداني که تغييرات انرژي نور را به تغييرات انرژي الکتريکي تبديل مي کند.

photoelectric tristiumulus colorimeter
رنگ سنج فتوالکتريکي سه تحريکي ~ رنگ سنجي که از ترکيب سه منبع نور يا بيشتر ، فيلترها و لامپهاي خلأ براي اندازه گيري رنگها با دقت بالا استفاده مي کند.

photoelectric turbidimeter; photoelectric opacimeter
زلالي سنج فتوالکتريکي ؛ شفافيت سنج فتوالکتريکي ~ ابزار فتوالکتريکي که زلالي حلالهاي نسبتا ً شفاف را تعيين مي کند.

photoelectric work function
تابع کاري فتوالکتريکي ~ انرژي مورد نياز براي انتقال الکترونها از يک فلز بهخلأ يا محيط مجاور ديگر در حين گسيل فتوالکتريکي که بر حسب الکترون بيان مي شود.

photoelectromagnetic effect
اثر فتوالکترومغناطيس ~ وقتي که نور روي سطح تخت يک نيمرساناي فلزي قرار مي گيرد در ميدان مغناطيسي موازي با سطح مي افتد ، زوجهاي الکترون - حفره بيشتري توليد مي شوند. اين حاملها در جهت نور منتشر مي شوند ولي ميدان مغناطيسي آنها را منحرف مي کند تا جرياني با زاويه عمود بر پرتوهاي نور و ميدان مغناطيسي در ن ...

photoelectron
فتوالکترون ~ الکترون گسيل شده با اثر فتوالکتريک ~ .

photoemissive
گسيل نوري ~ ويژگي مواد در گسيل الکترون در اثر قرار گرفتن در معرض تابش ناحيه مرئي طيف يا نزديک آن.

photoemitter
نور گسيل ~ ماده اي که در صورت نور ديدن به مقدار کافي ، الکترون گسيل مي کند. الکترونهاي گسيل شده ، با يک کاتد نوري در خلأ جمع مي شوند . اين الکترونها با استفاده از يک گسيلنده نوري داخلي مانند قطعه نور - رسانا يا فتوولتايي و با اندازه گيري تغييري که در مقاومت يا ويژگيهاي ديگر ماده پديد مي آورند ، آشک ...

photoemitter cathode
کاتد نور گسيل ~ کاتد گرم نشده اي که به هنگام قرار گرفتن در معرض نور ، الکترون گسيل مي کند. گسيل الکترون مي تواند در سطح قرار گرفته در معرض نور التهابي ايجاد شود ، مانند لامپهاي خلأ معمولي . همچنين مي تواند در جهت معکوس باشد مانند کاتد نوري ارسال .

photoflash unit
دستگاه فلاش ~ منبع نور الکترونيکي قابل حمل براي عکاسي . اين واحد از منبع توان خازني تخليه شونده ، لامپ فلاش ، باتري براي پر کردن خازن و در بعضي موارد مولد پالس ولتاژ بالا فرمان به فلاش تشکيل مي شود.