backup


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
پشتيبان ~ ديسک رايانه اي يا نوار مغناطيسي اي که محتواي آن مرتبا به هنگام مي شود به گونه اي که در صورت قطع تغذيه و پاک شدن اطلاعات از حافظه ي ناپايدار ، بتوان داده ها را بازيابي کرد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت backup معنی backup معنی backup به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک backup در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
backup drive
پشتيبان گردان ~ ديسک يا نوار گرداني که داده هاي ارسالي از ديسک گردان سخت را مي پذيرد و امکان کپي پرونده ها ، توزيع داده ها و ذخيره گذاري در هنگام خرابي سيستم رايانه را فراهم مي کند.

backup file
پرونده ي پشتيبان ~ کپي سازي و نگهداري پرونده ها روي محيط جداگانه اي نظير ديسک يا نوار به منظور اطمينان از بازيابي داده ها شرايط خرابي تجهيزات ، خطاهاي انساني ،به هنگام سازيها ، يا آتش سوزي وسيل .

backward wave
موج پسرو ~ موجي که بر خلاف عادي حرکت مي کند مانند موجي که سرعت گروه آن خلاف جهت جريان الکترونها در يک لامپ مولد موج رونده است و يا نظيرموج بازتابيده در خط انتقال بدون تطبيق .

backward-wave amplifier
تقويت کننده ي موج - پسرو ~ نوعي لامپ الکتروني ريز موج متشکل از يک تفنگ الکتروني که باريکه ي الکترونها را از طريق مارپيچ يا ساختار موج -آهسته به جمع کننده اي در انتهاي ديگر آن هدايت مي کند. يک ميدان مغناطيسي محوري باريکه ي الکترون را به مرکز مارپيچ محدود مي کند. سيگنال آر-اف بر روي مارپيچ در نزديکي ...

backward-wave magnetron
مگنترون موج- پسرو ~ نوعي نوسانساز مگنترون که باريکه ي الکتروني آن در خلاف جهت شارش انرژي آر- اف حرکت مي کند . اين مگنترون داراي خروجي پر توان و ولتاژ قابل تنظيم در گستره ي وسيع بسامدي است .

backeward-wave scillator
نوسانساز موج-پسرو ~ نوع خاصي نوسانساز لامپ خلأ که در آ« الکترونها هنگام شارش از کاتد به آند توسط ميدان مغناطيسي آر-اف خوشه بندي مي شود. اين کار موج پسروي توليد مي کند که با نزديک شدن به تفنگ الکتروني بزرگتر مي شود. ميدان مغناطيسي توسط آهنرباي استوانه اي واقع در مرکز محور باريکه ي الکتروني توليد مي ...

bakeout
پخت تخليه اي ~ گرم کردن جسم به منظور خارج ساختن گازهاي جذب شده .

balance control
کنترل توازن ~ نوعي کنترل در سيستم هاي صداي استريو که با حفظ حجم کلي صدا ، حجم صداي يک سيستم بلندگو را نسبت به ديگري تغيير ني دهد.

balanced amplifier
تقويت کننده ي متوازن ~ تقويت کننده اي که در آن دو شاخه سيگنال مشابه با فاز مخالف به هم متصل مي شوند و اتصالات ورودي و خروجي نيز نسبت به زمين متوازن شده اند . نمونه ي آن تقويت کننده ي پوش - پول است .

balanced bridge
پل متوازن ~ پلي که با يکسان کردن جريان شاخه هايش ، براي خروجي صفر تنظيم مي شود.