PNP transistor


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ترانزيستور PNP ~ ترانزيستور پيوندي دو قطبي نيمرسانا باکلکتور و اميتر نوع P و بيس نوع N . ~ تقويت جريان در قطعه با تزريق حفر ها از اميتر بهبيس و به دنبال آن ، جمع شدن حفره ها در کلکتور انجام مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت PNP transistor معنی PNP transistor معنی PNP transistor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک PNP transistor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Pockel's effect
اثر پوکل ~ ايجاد تغيير در ويژگيهاي شکست در بلورهاي پيزوالکتريک شفاف خاصي به هنگام اعمال ميدان الکتريکي ، يکي از کاربردهاي آن در قرائت الگوهاي الکتروستاتيک ذخيره شده است.

point; base point; radix point
نقطه ؛ نقطه مبنا ؛ نقطه radix ~ نويسه يافاصله اي که قسمتهاي صحيح و کسيري يک عبارت عددي را در سيستم عدد نويسي مکاني جدا مي کند. مانند مميز دودويي در عددنويسي دودويي و مميز اعشاري در عدد نويسي ده دهي . آن را نقطه مبنا يا نقطه radix نيز مي نامند.

point contact
اتصال نقطه اي ~ اتصال فشاري بين قطعه نيمرسانا و قطعه فلزي .

point-contact diode
ديود اتصال - نقطه اي ~ ديود نيمرسانايي که عمل يکسوسازي را با اتصال نقطه اي انجام مي دهد . اين ديود مي تواند در مدارهاي RFو ريزموج به صورت آشکارساز عمل کند. ديود شاتکي نمونه اي از اين نوع است.

point-contact rectifier
يکسوساز اتصال - نقطه اي ~ ديودي که خاطن پراکنده آن با استفاده از يک اتصال نقطه اي به عنوان پيوند به حداقل مي رسد . به طوري که جاري شدن جريان به صورت شعاعي از پيوند دور مي شود . کاربرد آن در موارد بسامد بالاست.

point-contact transistor
ترانزيستور اتصال نقطه اي ~ ترانزيستوري که داراي يک الکترود بيس و دو يا چند اتصال نقطه اي نزديک به هم در سطح نيمرساناي نوع N است . فشار اين نقاط حجم کوچکي از ماده نيمرساناي نوع P ~ را درزير هر نقطه ايجاد مي کند تا پيوندهاي لازم را براي ترانزيستور PNP ~ به وجود آورند. اين فناوري منسوخ شده است.

pointer
عقربه ~ علامت سوزني شکلي که روي درجه بندي سنجه داراي پيچک متحرک حرکت مي کند.

point-of-sale terminal
پايانه محل فروش ~ جايگزيني براي پرداخت نقدي در معادلات کوچک که عملکرد خريد نقدي را با پايانه داده دائمي که قارد به انجام محاسبات الکترونيکي و انجام نقل و انتقال از کارت اعتباري است ، ترکيب مي کند. داده ها از پايانه به کامپيوتر مرکزي ارسال مي شوند تا اطلاعات خريد پيوسته روزآمد باشد.

point source
منبع نقطه اي ~ منبع تابشي که ابعاد آن در مقايسه با فاصله اي که تابش از آن مورد استفاده قرار مي گيرد ، کوچک است .

point- to - point communication
مخابرات نقطه به نقطه ~ مخابره راديويي بين دو ايستگاه ثابت .