pilot regulator


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
رگوله کننده راهنما ~ رگوله کننده اي که سطح ثابتي را در طرفل گيرنده مدار راه اندازي شونده با حامل ، علي رغم تغييرات در تضعيف خط انتقال نگه مي دادر . اين رگوله کننده معمولاً مقاومت سيم راهنمايي را در معرض دماي محييطي يکساني با مدار انتقال در حال تنظيم قرار دارد. تحت نظر دارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pilot regulator معنی pilot regulator معنی pilot regulator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pilot regulator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pilot spark
جرقه پيلوت ~ جرقه ضعيفي که هوا را يونيده مي کند تا براي تخليه جرقه بزرگ تر آماده شود .

pilot subcarrier
زير حامل راهنما ~ زيير حاملي که ~ به عنوان سيگنال کنترلي براي دريافت پخش FM استريو عمل مي کند .

pi mode
حالت پي ~ حالت عملکرد دمگنترون که در آن فاز ميدانهاي روزانه ها ي متوالي آند در براي فضاي واکنشي با لاندا ~ رايان اختلاف قرار مي گيرند.

pin
پايه ~ پايه رساناي فلزي که از پوشش قطعه فعال يا غير فعال خارج مي شود پايه در سوراخي روي تخته مدار يا سوکت فرو مي رود تا سيگنالهاي ورودي /خروجي ( i/o ) از طريق آن ارسال ، يا توان دريافت شود . معمولاً پايه ها به فاصله 0/1 ايچ روي مرکز ها در بسته هاي DIP 0/05 اينچ در مرکزها در بسته هاي SOIC ~ قرار مي ...

positive - intrinsic - negative
پين ~ ساختار نيمرسانايي که ناحيه ذاتي با مقاومت بالابي ميان دو ناحيه نوع N و P ~ کم مقاومت آن قرار دراد . ديودهاي ريز موج ، ديودهاي نوري ، ديود هاي سوييچينگ و مقاومتهاي متغير وابسته به ولتاژ با اين ساختار مي شوند .

PIN diode
ديود پين ~ ديود پيوندي که ناحيه ها يN و P ~ آن ، داراي چگالي آلايش زيادي هستند و با لايه نسبتاً ضخيمي از نيمرساناي ذاتي ( I ) ~ با مقاومت زياد از يکديگر جدا شده اند . ديود پين ~ مي تواند خطوط انتقال ريز موجچ را قطع و وصل کند به عنوان محدود کننده ريز موج عمل کند و جانشين لامپهاي TR در سيستمهايي شود ...

pinch
پينچ ~ ميله شيشه اي فشرده اي که پايه هاي داخلي لامپ ها ي الکتروني را نگه مي دارد.

pinch effect
اثر تنگ شدگي ~ 1. به هم فشرده شدن گاز يونيده به خط باريکي در مرکز لامپ الکتروني مستقيم يا حلقوي تو خالي شکل که جريان شديد از آن مي گذرد . آن را تنگش نيز مي نامند . 2. فشرده شدن و در بعضي موارد قطع شدن موقت فلز مذابي که جريان شديدي از آن مي گذرد .

pinchoft
پينچ آف ~ معادل قطع کلکتور در ترانزيستور اثر ميدان .

pinchoff voitage
ولتاژ «پينچ آف» ~ ولتاژ باياس گيت به سورسي (VGS) که براي صفر کردن جريان درين ب ه سورس در ترانزيستور اثر ميدان اعمال مي شود . در FET حالت تخليه اي N کانال ولتاژ «پينچ آف» منفي است . ولي در FET مد تخليه اي P کانال اين مقدار مثبت است .