plane wave


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موج تخت ~ موجي که سطوح هم فاز آن دسته صفحه ي موازي را تشکيل مي دهند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت plane wave معنی plane wave معنی plane wave به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک plane wave در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
plan-position indicator
نشانگر موقعيت تخت ~ صفحه نمايش رادار ، با مختصات قطبي که هدف روي آن به صورت لکه هاي روشني در مکانهاي مشابه با نقشه دايروي از سطح در حال پويش ظاهر مي شوند. آنتن رادار به صورت نقطه اي در مرکز نقشه نشان داده مي شود . خط جارو به صورت شعاعي از مرکز صفحه است و هم زمان با آنتن رادار مي گردد . فاصله شعاعي ...

plasma
پلاسما ~ هر نوع مخلوطي از ذرات که شامل تعداد برابري از ذرات مثبت و منفي همراه با ذرات خنثي است به طوري که مخلوط الکتريکي خنثي باشد . اين واژه معمولاً براي گازي به کار مي رود که براي رسانا بودن به اندازه کافي يونيده شده استو تحت تأثير ميدانهاي مغناطيسي قرار دارد. پلاسماي حقيقي که به طور کامل يونيزه ...

plasma confinement
محبوس کردن پلاسما ~ استفاده از ميدان مغناطيسي براي محبوس کردن پلاسماي گازي در ناحيه مرکزي اتاقک تخليه شده به مدت کافي براي ايجاد دماي بالاي مورد نياز در واکنش همجوشي هسته اي کنترل شده .

plasma display
صفحه نمايش پلاسمايي ~ صفحه نمايشي که معمولاً به صورت الکترودهاي فلزي شده شفاف نشانده شده روي وجه هاي موازي ورقه هاي شيشه اي ساخته مي شود . که کناره هاي آنها براي ايجاد کاواکي با فاصله بسيار کم درزگيري شده است . گازي مانند نئون فبل از ~ درزگيري شدن کاواک در داخل آن به دام مي افتد اعمال ولتاژ به دو س ...

plasma roket engine , coaxial plasma accelerator ; electormagnetic rocker engine
موتور راکت پلاسمايي ؛ شتاب دهنده پلاسمايي هم محور ؛ موتور راکت الکترومغناطيسي ~ سيستم محرکه الکتريکي سفينه هاي فضايي بر اساس تشديد سيکلوترون در پلاسمايي که بين ميدانهاي الکتريکي و مغناطيسي و متقاطع به دام افتاده است .

plasma sheath
غلاف پلاسمايي ~ پوشش گاز يونيده که سفينه يا جسم متحرک ديگر را در اتمسفر به هنگام حرکت با سرعتهاي ابر صوتي در بر مي گيرد . غلاف پلاسمايي بر ارسال، دريافت و پراش امواج راديويي اثر مي گذارد .

plastic
پلاستيک ~ يکي از گروههاي بزرگ مواد آلي که مي توان آنها را با اعمال حرارت به تنهايي يا با فشار شکل داد. پلاستيکها به دو نوع گرما شکل يا گرما سخت دسته بندي مي شوند .

plastic - film capacitor ; film capacitor
خازن پلاستيکي پوسه اي ؛ خزان پوسه اي ~ خازن ساخته شده از لايه هاي متناوب ورقه هاي نازک فلزي (معمولاً آلومينيم) و پوسه هاي نازکي از دي الکتريک پلاستيکي شکل لوله اي فشرده اي پيچيده شدهاند .نوارهاي نازک فلزي بيرون آمده از انتهاي رديف در نظر گرفته شده اند که پايه ها به آن لحيم مي شوند . در اغلب کاربرده ...

plastic leaded-chip carrier
حامل تراشه چايه دار لاستيکي ~ بسته مدار مجتمع داراي پايه در چهار طرف بهمنظور جايگزيني شدن يا بسته هاي دورديفه ( DIP) پلاستيکي در ساخت مدارهاي رايج .

plastic quad leaded flatpack
بسته تخت پايه دار چهار طرفه پلاستيکي ~ نوعي بسته مدار مجتمع پلاستيکي مربعي که پايه هاي ورودي / خروجي آن از هر چهار طرف بيرون آمده اند .