polarized meter


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
قطبي شده سنج ~ سنجه اي که صفر درجه بندي آن در وسط است و جهت انحراف عقربه آن به قطبيت ولتاژ يا جهت جريان در حال اندازه گيري بستگي ~ دارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت polarized meter معنی polarized meter معنی polarized meter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک polarized meter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
polarized plug
فيش جهت دار ~ پريزي براي استفاده با فيش جهت دار، براي اطمينان از اتصال طرف زمين خطAC يا طرف مثبت ولتاژ DC به پايه مشخصي از دستگاه .

polarized relay
رله جهت دار ~ رله اي که در آن جهت حرکت آرميچر به جهت جريان برق دار کننده رله بستگي دارد .

polarizer
قطبي کننده ~ منشور نيکل يا قطعه ديگري براي قطبي کردن نور .

polarizing current
جريان قطبي کننده ~ جريان مستقيمي که در پيچکي با هسته آهني فرستاده مي شود تا مقدار مرجعي از شار مغناطيسي را ايجاد کند .

polar modulation
مدوله سازي قطبي ~ مدوله سازي دامنه اي که در آن نوسانهاي مثبت حامل با يک سيگنال و نوسانهاي منفي آن با سيگنال ديگري مدوله مي شود .

polaroid
پلارويد ~ نام تجاري گروه صنعتي پلارويد براي ماده ورقه پلاستيکي که نور قطبي شده تخت ايجاد مي کند.

polar orbit
مدار قطبي ~ مدارهاي ماهواره اي شمالي جنوبي که در آن ماهواره از فراز قطبهاي شمال و جنوب مي گردد. ماهواره هاي مدار قطبي ايالات متحده از پايگاه و نورنبرگ در کاليفرنيا،پرتاب مي شوند . ماهواره اي که در مدار قطبي مي گردد، ديدگاه متفاوتي از مدارهاي ديگر دارد زيرا زمين در زير آن مي گردد .

pole
قطب؛پل ~ 1. ناحيه اي در آهنربا که قطبيت دارد: قطب شمال يا قطب جنوب . 2. پايه خروجي کليد ؛ کليد دو پل؛ دو پايه خروجي دارد . 3. ريشه هاي عبارت چند جمله اي در مخرج تابع انتفال فيلتر ؛هرچه تعداد قطبها بيشتر باشد ،پيچيدگي مدار بيشتر و افت آن تيز تر مي شود.

pole face
پيشاني قطب ~ انتهاي هسته آهنر بايي در تماس باشکاف هوايي که کار مفيد ميدان مغناطيسي در آن انجام مي شود.

pole piece
تکه قطب ~ تکه اي از ماده مغناطيسي که يک سر آهنرباي دائمي يا الکتريکي راتشکيل مي دهد و براي کنترل توزيع شار مغناطيسي در شکاف هواي مجاور آن ، شکل داده شده است.