balanced modulator


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مدوله ساز متوازن ~ مدار مخلوط کننده اي که يک سيگنال شنيداري را با سيگنال نوسانساز حامل ترکيب مي کند. سيگنال خروجي داراي دو کنار باند توليد شده توسط اين اختلاط است ولي سيگنال نوسانساز حامل اصلي يا سيگنال شنيداري خالص در آن وجود ندارد . سيگنال آر-اف مدوله شده داراي اطلاعاتي براي ارسال است . در فرستنده ي تک کنار - باندي با حامل حذف شده ، مداري وجود دارد که سيگنال صدا را با سگنال آر-اف ترکيب مي کند. مدوله ساز متوازن سيگنالهاي ورودي را از يکديگر و از خروجي جدا مي کند به گونه اي که فقط اختلاف دو سيگنال ورودي به خروجي مي رسد . اين مدار فرستنده هاي تلويزيوني رنگي ، سيگنالهاي او کيو را به زير حاملها اعمال مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت balanced modulator معنی balanced modulator معنی balanced modulator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک balanced modulator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
balanced network
شبکه ي متوزان ~ شبکه اي که شاخه هاي ورودي آن داراي امپدانسهاي مساوي اند.

balanced oscillator
نوسانساز متوزان ~ نوسانسازي که مراکز امپدانسي مدارهاي تانک آ« در پتانسيل زمين است و ولتاژ بين سرها و مرکز ها به يک اندازه ولي با فاز مخالف است . نمونه يآن نوسانساز پوش- پول است .

balanced ring modulator
مدوله ساز حلقوي متوازن ~ نوعي مدوله ساز که به کمک تعدادي لامپ يا ديود سيگنال حامل را هنگام توليد خروجي با دو باند کناري ، حذف مي کند.

balanced termination
پاياندهي متوازن ~ يک بار دو پايانه که هر و داراي امپدانس برابر نسبت به زمين اند.

balanced voltages ; push-pull voltages
ولتاژهاي متوازن ؛ ولتاژهاي پوش- پول ~ ولتاژهايي که نسبت به زمين داراي اندازه ي يکسان ولي فاز مخالف اند .

ballast
بالاست ، ميزانساز ~ القاگر باهسته ي آهني که با قرار گرفتن به صورت سري با لامپهاي مهتابي يا ساير لامپهاي تخليه ي قوسي ، ولتاژ شروع به کار آنها را فراهم مي کند و جريان کار آن ها را محدود مي کند .

ballast lamp
لامپ بالاست ~ لامپي که مقاومت آن با افزايش جريان افزايش مي يابد و جريان را در مقدار تقريبا ثابت حفظ مي کند.

ballast resistor
مقاومت بالاست ~ مقاومتي ک مقدار آن متناسب با جريان افزايش مي يابد و د نتيجه جريان را عليرغم تغيير ولتاژ خط در مقدار ثابتي نگه مي دارد .

ball bonding ; ball-wedge bonding
پيوند گويچه اي ؛ پيوند زني گويچه -گوه اي ~ روشي باي پيوند زني سيمهاي نازک طلا به ضخامت ( ام آي ال 1/0 -0/7 ) بين بالشکهاي روي تراشه ي نيم رسانا و سر سيمهاي بسته بندي . سيمهاي تهيه شده از يک لوله ي مويي ( capillary ) ~ توسط شعله يا قوس الکتريکي بريده مي شوند و در يک سر آن گويچه اي مذاب پديد مي آيد ک ...

ball-grid array
آرايه ي گويچه مشبک [ بي جي اي ] ~ نوعي بسته بندي با ارتفاع نيمرخ کمتر از يک دهم اينچ که براي نصب سطحي تعداد زيادي مدار مجتمع روي تخته مدار به کار مي رود . اين آرايه ، همچون آرايه ي پايه مشک [ بي جي اي ] داراي برجستگيهاي لحيمي [ گويچه ] در محل پايه هاست که با ذوب شدن خود بي جي اي رابه تخته مدار وصل ...