positive electricity


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
الکتريسيته مثبت ~ بار مثبتي که در شيشه مالش داتده شده با ابريشم ايجاد مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت positive electricity معنی positive electricity معنی positive electricity به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک positive electricity در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
positive electrode
الکترود مثبت ~ الکترودي که به عنوان آند در پيل ابتدايي ، به هنگام تخليه پيل عمل مي کند. اين الکترود به پايه مثبت پيل وصل مي شود . الکترونها از طرف مدار خارجي به سوي الکترود مثبت جاري مي شوند .

positive emittler - coupled logic
منطق امتر - تزويج شده مثبت ~ استاندار ECL در مدارهاي منطقثي که با منبع تغذيه مثبت کار مي کنند .

positive feedback
پسخورد مثبت ~ پسخورد که در آن بخشي از خروجي مدار يا قطعه به طور هم فاز به ورودي برگشت داده مي شود تا تقويت کلي را افزايش دهد . پسخورد مثبت بيش از حد سبب عدم پايداري و اعوجاج مي شود . اگر پسخورد مثبت به اندازه ي کافي زياد باشد. نوسان ايجاد مي شود . در سيستم صوتي انتقال برگشتي بيش ار حد انرژي اکوستيک ...

positive ghost
شبح مثبت ~ تصوير شبحي که تغييرات مشابهي با تصوير تلويزيوني اصلي دارد .

positive - going
بالا رونده ~ افزايش در جهت مثبت .

positive image
تصوير مثبت ~ تصويري که به طور عادي روي لامپ تصوير تلويزيون ديده مي شود اين تصوير نور و سايه اي مشابه با صحنه تصوير برداري شده حقيقي دارد.

positive lon emission
گسيل يون مثبت ~ گسيل يون حرارتي يونهاي مثبت ارکاتد لامپ الکتروني در اثر از بين رفتن ماده کاتد و يا وجود ناخالصي در آن .

positive logic
منطق مثبت ~ منطق ديجيتالي که سطح منطقي مثبت تر ان نشان دهنه 1 است . استفاده از اين واژه سطح منطقي توصيه نمي شود . زيرا مي تواند در قطعات NPN و PNP ~ معناي متفاوتي داشته باشد براي جلو گيري از اشتباه ، همواره مقدار و قطبيت سطوح ولتاژ1و 0 در هر مدار منطقي معين ، تعريف مي شود .

positive magnetostriction
مغناطو تنگش مثبت ~ مغناطو تنگش که در آن اعمال ميدان مغناطيسي سبب کشيدگي ماده مي شود .

positive modulation ; positive transmission
مدوله سازي مثبت ؛ ارسال مثبت ~ مدوله سازي که در آن افزايش روشنايي تصوير تلويزيوني سبب افزايش توان ارسال شده ي فرستنده مدوله شده دامنه (AM )يا افزايش بسامد فرستنده مدوله شده بسامد (FM ) مي شود .