potential


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
پتانسيل ~ درجه الکتريکي شده نسبت به مرجع استانداري مانند زمين . پتانسيل يک نقطه عبارت است از مقدار کار لازم براي آوردن واحد بار الکتريکي از بينهايت تا آن نقطه . واژه هاي پتانسيل و ولتاژ مترادف هستند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت potential معنی potential معنی potential به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک potential در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
potential barrier
سد پتانسيل ~ ناحيه اي در داخل قطعه نيمرسانا که ولتاژ آن به اندازه کافي براي مخالفت با حرکت بارهاي الکتريکي زياد است و حتي ممکن است سبب معکوس شدن جهت آنها شود . اين پديده در ديودهاي پيوندي PN و ترانزيستورهاي دو قطبي ايجاد مي شود.

potential difference
اختلاف پتانسيل ~ اختلاف ولتاژ موجود بين دو نقطه ، که اغلب ولتاژ ناميده مي شود.

potential energy
انرژي پتانسيل ~ انرژي ناشي از موقعيت يک ذره يا تکه اي ازماده نسبت به ذرات ديگر .

potential gradient
گراديان پتانسيل ~ اختلاف مقادير ولتاژ بر واحد طول رسانا يا دي الکتريک .

potentiometer
پتانسيومتر ~ 1. مقاومت متغير که داراي تيغه اتصال قابل تنظيم پيوسته است که معمولاً روي محور گرداني نصب مي شود و به صورت مستقيم ولتاژ اعمل مي کند. آن را پات نيز مي نامند ( واژه عاميانه ) 2. ابزاري براي اندازه گيري ولتاژ با متعادل کردن آن در برابر ولتاژ معلوم .

potentiometric controller
کنترل کننده پتانسيومتري ~ کنترل کننده که بر اساس اصل متعادل صفر عمل مي کند . سيگنال خطايي با متعادل کردن سيگنال حسگر نسبت به ولتاژ نقطه تنظيم مي شود تا بار را در دماي ثابت يا پارامتر ديگر نگه دارد .

potting
قالب گيري ~ فرايندي براي حفاظت يک قطعه يا دستگاه با نصب آن در پوشش فلزي و پر کردن آن با ترکيبات عايق مانند چسب سيليکون RTV .

pounds per square inch
پوند بر اينچ مربع ~ واحد فشار که فشار و نيروي هوا ، هيدروليکي و بخار را تعريف مي کند .

powder metallurgy
قالب گيري فلزات پودري ~ توليد هسته هاي مغناطيسي با فشردن فلزات پودر شده نرم در قالب و سپس سخت کردن آنها در دمايي کمتر از نقطه جوش فلز .

power
توان ~ 1. سرعت زماني انجام کار يا سرعتي که کار با آن انجام مي شود . 2. ( P ~ ) سرعتي که انرژِِ ي الکترزيکي با آن از قطعه اي گرفته يا به آن داده مي شود و بر حسب توان اندازه گيري مي شود ~ . توان کميت معيني است در حالي که سطح کميت نسبي است . 3. نتيجه به دست آمده از ضرب عدد در خودش به تعداد دفعات مشخص ...