power


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
توان ~ 1. سرعت زماني انجام کار يا سرعتي که کار با آن انجام مي شود . 2. ( P ~ ) سرعتي که انرژِِ ي الکترزيکي با آن از قطعه اي گرفته يا به آن داده مي شود و بر حسب توان اندازه گيري مي شود ~ . توان کميت معيني است در حالي که سطح کميت نسبي است . 3. نتيجه به دست آمده از ضرب عدد در خودش به تعداد دفعات مشخص . به اين ترتيب 125 توان سوم 5 است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت power معنی power معنی power به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک power در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
power amplifier
تقويت کننده توان ~ 1. طبقه تقويت کننده AF که قادر به توليد توان AF قابل توجهي ، بدون اعوجاج است . 2. طبقه تقويت کننده RF که وظيفه اصلي آن افزايش توان سيگنال حامل در فرستنده است .

power bandwidth
پهناي باند توان ~ محدوده بسامدي که در آن نصف توان مجاز تقويت کننده راديويي با اعوجاج مجاز در دسترس است . اين تعريف اندازه اي در توان قابل دستيابي در بسامدهاي بحراني بالا و پايين است .

power bipolar transistor
ترانزيستور توان دو قطبي ~ ترانزيستور دو قطبي پيوندي که قادر به کار با جريانها 1A يا بيشتر بدون صدمه ديدن يا خراب شدن است . بعضي از اين نوع ترانزيستورها مي توانند ولتاژهايي تا 1200 V را بپذيرند . ترانزيستور توان دو قطبي کاربردهايي در منابع تغذيه سوييچينگ رگوله شده و کنترل موتورها دارد.

power converter
مبدل توان ~ مبدلي که توان DC را به توان AC تبديل مي کند.

power density
چگالي توان ~ مقدار توان بر واحد سطح در ريزموج تابش شده ياميدان الکترومغناطيس ديگر که معمولاً بر حسب وات بر سانتي متر مربع بيان مي شود . چگالي توان 10 mW/cm ~ مربع معمولاً به عنوان بيشينه مقدار ايمن براي قرار گرفتن کارکنان متصدي و تعمير و نگهداري رادار در نظرگرفته مي شود.

power detector
آشکارساز توان ~ مدار آشکارسازي که با سيگنالهاي ورودي قوي بدون اعوجاج کار مي کند.

power divider
مقسم توان ~ قطعه اي که توزيع توان را به طور مطلوب در نقطه انشعاب سيستم موجبر انجام مي دهد.

power dump
قطع برق ~ حذف همه تغذيه هاي کامپيوتر به طور تصادفي يا خود خواسته .

power factor
ضريب توان ~ نسبت توان اکتيو به توان ظاهري . اين مقدار برابر با مقاومت قطعه ~ يا مدار تقسيم بر امپدانس در بسامد کار ، است که حاصل آن در 100 ضرب مي شود. ضريب توان مقاومت خالص 100% است . خازن خالص ضريب توان 0% پيش فاز دارد و ضريب توان سلف خالص 0% پس فاز است . ضريب توان معادل کسينوس زاويه فاز بين جريان ...

power -factor correction
اصلاح ضريب توان ~ افزودن خازنهايي به مدار سلفي براي افزايش ضريب توان . اين خازن بخشي يا تمام رآکتانس خود القايي را خنثي مي کنند و جريان کل مدار را با ولتاژ اعمال شده همفازتر مي کنند.