power -factor correction


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
اصلاح ضريب توان ~ افزودن خازنهايي به مدار سلفي براي افزايش ضريب توان . اين خازن بخشي يا تمام رآکتانس خود القايي را خنثي مي کنند و جريان کل مدار را با ولتاژ اعمال شده همفازتر مي کنند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت power -factor correction معنی power -factor correction معنی power -factor correction به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک power -factor correction در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
power-factor meter
سنجه ضريب توان ~ ابزار قرائت مستقيم که ضريب توان را اندازه مي گيرد.

power frequency
بسامد توان ~ بسامدي که توان الکتريکي با آن توليد و توزيع مي شود. بيشتر شرکتهاي برقدر ايالات متحده به يکديگر متصل اند ودقيقاً در يک بسامد کار مي کنند که معمولاً بين 59/98 و 60/02 هرتز نگه داشته مي شود . هنگامي که زمان نشان داده شده با ساعتهاي الکتريکي اين شبکه برق بيش از 3 ثانيه با سيگنال استاندارد ...

power gain
بهره توان ~ 1. نسبت توان داده شده از تراگردان به توان جذب شده در مدار ورودي تراگردان . بهره توان بر حسب دسيبل 10 برابر لگاريتم نسبت مقادير اين توانها است 2. مقداري در آنتن برابر با 12/56 برابر نسبت شدت تابش در جهت معين به کل توان داده شده به آنتن .

power integrated circuit
مدار مجتمع قدرت ~ دسته اي ازمدارهاي مجتمع که به دليل عايق سازي ويژه عناصر فعال داخل قطعه ، براي کار با ولتاژها و جراينهاي بالا مناسب است . بعضي از اين مدار ترکيبي از مدارهاي منطقي آنالوگ سيگنال کوچک با سوييچهاي MOSFET قدرت در همان تراشه هستند.

power level
سطح توان ~ مقدار توان ارسال شده که از هر نقطه سيستم الکتريکي مي گذرد . اين مقدار بر حسب دسيبل برابر است با 10 برابر لگاريتم مبناي 10 نيبت توان معين به مقدار توان مرجع . آن را بر حسب واحدهاي حجم صدا نيز بيان مي کنند.

power-level indicator
نشانگر سطح توان ~ ولت سنج AC درجه بندي شده براي خواندن سطح توان AF به طور مستقيم بر حسب دسيبل يا واحدهاي حجم صدا .

power line
خط نيرو ~ دو يا چند سيم رساناي توان الکترکي از محلي به محل ديگر .

power-line carrier
حامل خط نيرو ~ بسامد حاملي که معمولاً کمتر از 600 کيلوهرتز است و سيگنالهاي کنترلي يا اطلاعات را روي خطوط نيرو مي فرستند .

power-line interference
تداخل خط نيرو ~ تداخل ناشي از تابش خطوط نيروي ولتاژ بالا. اين تداخل معمولاً تنها وقتي قابل توجه است که آنتن گيرنده در حدود چند صدمتري خط نيرو باشد.

power loss; power atlenuation
اتلاف توان ؛ تضعيف توان ~ نسبت توان جذب شده در ورودي مدرا تراگردان به توان تحويل شده به باريکه بر حسب دسيبل بيان مي شود.