primary ion pair

primary radiation

تابش اوليه ~ تابشي که به طور مستقيم از منبع آن بدون قرار گرفتن تحت تاثير عوامل مختلف دريافت مي شود .

primary radiator

تابنده اوليه ~ بخشي از سيستم آنتن که انرژي از آنجا سيستم فرستنده را ترک مي کند . توزيع انرژِ ي مي تواند پس از اين مرحله در قسمتهاي ديگر سيستم انتن ~ اصلاح شود .

primary service area

محدوده خدمات اوليه ~ محدوده جغرافيايي که امواج زمين ايتستگاه پخش در آن ~ در معرض تداخل با موانع يا محو شدگي قرار نمي گيرد .

primary skip zone

منطقه رد شوندگي اوليه ~ منطقه اطراف فرستنده راديويي که خارج از محدوده امواج زميني است اما براي دريافت خوب به اندازه کافي دور نيست . دريافت راديويي در منطقه رد شوندگي اوليه قابل اعتماد نيست .

primary standard

استاندارد اوليه ~ واحدي که به طور مستقيم با اجازه تعريف و ايجاد شده است و تمام استانداردهاي ثانويه بر اساس آن درجه بندي مي شوند .

primary transit - angle gap loading

بارگذاري شکاف زاويه - گذرا اوليه ~ ادمينانس شکاف الکترونيکي که ناشي از عبور جريان الکتروني مدوله نشده از شکاف است .

primary voltage

ولتاژ اوليه ~ ولتاژ اعمال شده به سرهاي سيم پيچ اوليه ترانسفورماتور .

primary winding , primary

سيم پيچ اوليه ، اوليه ~ سيم پيچ ترانسفرماتوري که انرژي سيگنال يا توان AC را از منبع دريافت مي کند .

prime contractor

پيمانکار اصلي ~ پيمانکاري که قرار داد مستقيم براي تمام پروژه دارد . پيمانگار اصلي مي تواند به نوبه خود بخشي از کار را به پيمانکار ديگر واگذار کند .

priming speed

سرعت ايجاد ~ نرخ ايجاد عناصر ذخيره اي متوالي در لامپ ذخيره بار .