programmable logic array


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
آرايه منطقي قابل برنامه ريزي ~ آزايه پيش ساخته اي از دريچه هاي منطقي که ترانزيستور هاي آنها بتوانتد براي اينجام هر تابع منطقي ترکيبي سازمان دهي شوند . PLA ها با استفاده از کامپيوتر برنامه ريززي مي شوند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت programmable logic array معنی programmable logic array معنی programmable logic array به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک programmable logic array در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
programmable logic device
قطعه منطقي قابل برنامه ريزي ~ قطعه منطقي که تنها بخشي از سيستم محاسباتي کامل را تشکيل مي دهد . مانند حافظه هاي داراي محتويات قابل نشاني دهي ، آرايه هاي منطقي قابل برنامه ريزي ، حافظه هاي با دستيابي تصادفي ، منطق تصادفي و حافظه هاي فقط خواندني .

programmable power supply
منبع تغذيه قابل برنامه ريزي ~ منبع تغذيه که مي توان ولتاژ خروجي آن را با سيگنالهاي کنترل ديجيتال تغيير دهد . اين منبع تغذيه مي تواند شامل امکاناتي براي انتخاب دستي ولتاژهاي خروجي از پيش تعيين شده باشد .

programmable read - only memory
حافظه فقط خواندني قابل برنامه ريزي ~ حافظه فقط خواندني نيمرسانا که فقط براي يکبار و معمولاً در محل برنامه ريزي مي شود . برنامه ريزي يا استفاده از دستگاه خاصي انجام مي شود که ارتباطهاي سوختني را در شبکه اي از قطعات منطقي مي سوزاند تا مخل خاصي از حافظه را براي سطح منطقي مطلوب معين کند و در نتيجه برنا ...

programmable unijunction transistor
تزانزيستور تک قطبي قابل برنامه ريزي ~ قطعه PNPN ( تريستور ) داراي گيت آند . قطعه به ازاي ولتاژ گيت ثابت خاموش يا در حالت غير هدايت باقي مي ماند تاولتاژ آند به مقدار از پيش تعيين شده اي بيش از ولتاژ گيت برسد . در اين نقطه قطعه روشن مي شود . اين عملکرد شبيه به عملکرد سوييچ کنترل شده سيليسيمي است .

programmed check
امتحان برنامه ريزي شده ~ 1. امتحان کامپيوتر ي که در آن مسئله نمونه اي با جواب معلوم ، که برنامه اي شبيه به مسئله اي دارد که اجرا خواهد شد . به کامپيوتر داده مي شود .2. مجموعه اي از ازمايشهاي خود امتحاني در برنامه کامپيوتري حل مسئله .

programmed electron-beam welding
جوشکاري باريکه الکتروني بنرامه ريزي شده ~ جوشکاري کنترل شده باريکه الکتروني با قطع و وصل باريکه به ترتيب از هر اتصال به اتصال ديگر روي مجتمع ، در خلأ ، بااستفاده از داده هاي کنترل ديجيتال ذخيره شده در کامپيوتر . از برنامه ريزي مشابهي مي توان براي حذف قسمتهاي ناخواسته ي پوسه نازک استفاده کرد.

programmer
برنامه ريز ~ 1. شخصي که توالي دستورالعملهاي کامپيوتر رابدون تبديل لازم آنها به کدهاي جزيي آماده ميکند. 2. قطعه اي که حرکت موشک را مطابق با طرح از پيش تعيين شده کنترل مي کند.

programming
برنامه نويسي ~ آماده سازي توالي دستورالعملهاي عملياتي براي کامپيوتر .

programming language
زبان برنامه نويسي ~ زباني که برنامه نويس براي نوشتن برنامه کامپيوتري به کار مي برد .

program parameter
پارامتر برنامه ~ پارامتري که مقادير مختلفي در حين اجراي يک برنامه معين در کامپيوتر ديجيتال پيدا مي کند.