pulsed altimeter


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ارتفاع سنج پالسي ~ ارتفاع سنج راداري که پالسهايي از انرژِي RF گسيل مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pulsed altimeter معنی pulsed altimeter معنی pulsed altimeter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pulsed altimeter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pulsed Doppler radar
رادار دوپلر پالسي ~ روشي براي به دست ارودن اطلاعات فاصله از رادار دوپلر موج پيوسته ( CW) ~ پالسهاي درافتي بخشهاي کوچکي از برگشتهاي CW ~ هستند . هدف ثابت پالسهاي يکنواختي ايجاد مي کند ولي پالسهاي دريافتي از هدف متحرک دامنه متغير متناوبي دارند . اين به دليل همدوسي فاز است . هر بارکه پژواکي از هدف ثاب ...

pluse decay time
زمان افت پالس ~ فاصله زماني لازم براي افت لبه پايين رونده پالس 90 تا 10 درصد دامنه قله پالس.

pulse decoder
رمزگشاي پالسي ~ رمز گشايي که اطلاعات مفيد را از سيگنال رمز شده ي پالسي به دست مي آورد .

pulse - delay binary modulation
مدوله سازي دودويي پالس - تاخيري ~ شکلي از مدوله سازي پالس که در آن پالس داراي تاخير نشان دهنده 1 دودويي و پالس بدون تاخير نشان دهنده 0 دودويي است . از اين روش در مخابرات نوري داده ها استفاده مي شود .

pluse -dealy network
شبکه تاخير پالس ~ شبکه اي که از دو ياچند عنصر مانند مقاومتها ، پيچکها و خازنهايي تشکيل شده است که در عبور پالس تاخير ايجاد مي کنند .

pulse demoder , constant- delay discriminator
مميز تاخير ثابت ~ مداري که تنها به سيگنالهايي پالسي پاسخ مي دهد که فاصه معيني بين پالسهاي آنها باشد. گ

pulse discriminator
مميز پالس ~ مدار مميز که فقط به پالسهاي داراي مدت زمان يا دامنه معين پاسخ مي دهد .

pulsed laser
ليزر پالسي ~ ليزري که پالسي از نور همدوس در فاصله هاي زماني ثابت ايجاد مي کند. مانند آنچه که در کاربردهاي فاصله يابي و رديابي لازم است . همچنين مي تواند توانهاي خروجي بالاتري نسبت به ~ عملکرد ليزر پيوسته ارايه دهد .

pulsed oscillator
نوسان ساز پالسي ~ نوسان سازي که پالس بسامد حامل قطاري از پالسهاي بسامد حامل را در نتيجه توليد خود به خود يا با اعمال پالسهاي خارجي ايجاد مي کنند .

pulse dot soldering iron
هويه نقطه پالسي ~ هويه اي که حرارت لازم را براي لحيم کاري خوب ، در فاصله هاي زماني کنترل شده دقيق و بدون ايجاد حرارت اضافي در قطعات مجاور ، در نوک خود ايجاد مي کند .