pulse - delay binary modulation


اصطلاح
برق و الکترونیک
31 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
مدوله سازي دودويي پالس - تاخيري ~ شکلي از مدوله سازي پالس که در آن پالس داراي تاخير نشان دهنده 1 دودويي و پالس بدون تاخير نشان دهنده 0 دودويي است . از اين روش در مخابرات نوري داده ها استفاده مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pulse - delay binary modulation معنی pulse - delay binary modulation معنی pulse - delay binary modulation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pulse - delay binary modulation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pluse -dealy network
شبکه تاخير پالس ~ شبکه اي که از دو ياچند عنصر مانند مقاومتها ، پيچکها و خازنهايي تشکيل شده است که در عبور پالس تاخير ايجاد مي کنند .

pulse demoder , constant- delay discriminator
مميز تاخير ثابت ~ مداري که تنها به سيگنالهايي پالسي پاسخ مي دهد که فاصه معيني بين پالسهاي آنها باشد. گ

pulse discriminator
مميز پالس ~ مدار مميز که فقط به پالسهاي داراي مدت زمان يا دامنه معين پاسخ مي دهد .

pulsed laser
ليزر پالسي ~ ليزري که پالسي از نور همدوس در فاصله هاي زماني ثابت ايجاد مي کند. مانند آنچه که در کاربردهاي فاصله يابي و رديابي لازم است . همچنين مي تواند توانهاي خروجي بالاتري نسبت به ~ عملکرد ليزر پيوسته ارايه دهد .

pulsed oscillator
نوسان ساز پالسي ~ نوسان سازي که پالس بسامد حامل قطاري از پالسهاي بسامد حامل را در نتيجه توليد خود به خود يا با اعمال پالسهاي خارجي ايجاد مي کنند .

pulse dot soldering iron
هويه نقطه پالسي ~ هويه اي که حرارت لازم را براي لحيم کاري خوب ، در فاصله هاي زماني کنترل شده دقيق و بدون ايجاد حرارت اضافي در قطعات مجاور ، در نوک خود ايجاد مي کند .

pulse droop
سقوط پالس ~ اعوجاج پالس مستطيلي تختي که با کاهش سطح بالاي پالس مشخص مي شود .

pulsed ruby laser
ليزر يافئت پالسي ~ ليزري که ماده فعال آن ياقوت است . توان پمپاژ بسيار زياد لازم از تخليه بانک خازني در داخل لامپ فلاش مخصوصي با شدت زياد به دست مي آيد که باريکه همدوسي را با مدت زمان 10/5 متر بر ثانيه ايجاد ميکند .

pulse duration , pulse lengh, ;ulse width
مدت پالس ، طول پالس ، پهناي پالس ~ فاصله زماني بين اولين و آخرين لحظه اي که دامنه لحظه اي آن به کسر معيني ا دامنه قله پالس مي رسد.

pulse-duration discriminator
مميز طول مدت پالس ~ مداري که حس کردن و مقدار خروجي د رآن تابعي از انحراف طول مدت پالس از يک مقدار مرجع است .