push-push voltages


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ولتاژهاي پوش- پوش ~ ولتاژهاي دو رساناي خط متعادل شده (نسبت به زمين)،که در هر نقطه از خط،دامنه و قطبيت مشابه دارند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت push-push voltages معنی push-push voltages معنی push-push voltages به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک push-push voltages در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
push-to- talk switch
کليد فشار براي صحبت ~ کليدي که مستقيماً روي ميکروفون يا گوشي نصب شده است تا ابزاري براي قرار دادن دستگاه در وضعيت صحبت کردن باشد . براي شنيدن بايد کليد را رها کرد .

pushup list
فهرست کامپيوتري که عنوان بازيابي شونده بعدي در آن، قديمي تر است . در اين فهرست اولين ورودي اولين خروجي است (FIFO) .

pylon antenna
آنتن پيلون ~ آنتن عمودي ساخته شده از يک يا چند ورقه فلزي استوانه اي که هر استوانه داراي يک شيار طولي است .

pyramidal horn antenna
آنتن شيپوري هرمي ~ آنتن قيف مانندي که داراي شيپوري با دهانه مستطيلي است .ابعاد شيپور شکل الگوي تابش را تعيين مي کند.

pyranometer
پيرانومتر ~ ابزاري که شدت تابش دريافتي از هر قسمت آسمان را اندازه گيري مي کند.

pyrheliometer
گرماسنج خورشيدي ~ ابزاري که شدت کل تابش خورشيد ي را اندازه گيري مي کند.

pyroconductivity
پيرو رسانايي ~ رسانايي الکتريکي که تنها در دماهاي بالا در جامدات ايجاد مي شود . اين جامدات در دماهاي جوي،اساساً نارسانا هستند .

pyroelectric effect
اثر پيرو الکتريک ~ تشکيل بار در بعضي بلورهاي خاص به هنگام دادن حرارت يا سرد شدن نامتعادل .

pyrolytic boron nitride
نيتريد بور پيروليتي ~ ماده مناسب در دماهاي بالا براي ساخت بوته آزمايش .

pyromagnetic
پيرومغناطيسي ~ واژه اي براي اشاره به واکنش متقابل حرارت و مغناطيس .