pulser


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
پالس دهنده ~ مولدي که پالسهاس ولتاژ بالا با مدت کوتاه توليد مي کند که در نوسان سازهاي ريزموج پالسي و فرستنده رادار لازم است. در پالس دهنده لامپ خلاء اين پالس با تخليه خازن روي بار به وجود مي آيد. در پالس دهنده نوع خط ، خط انتقال نامعيني از طريق يک امپدانس بالا پر و از طريق بار تخليه مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pulser معنی pulser معنی pulser به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pulser در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pulse radar
رادار پالسي ~ راداري که پالسهاي توان بالايي ارسال مي کند که در مقايسه با مدت زمان هر پالس ، فاصله زيادي از يکديگر دارند. گيرنده براي دريافت پژواکها در فاصله زماني به دنبال هر پالس فعال مي شود.

pulse-rate telemetering
دورسنجي نرخ پالس ~ دورسنجي که تعداد پالسها در واحد زمان آن متناسب با مقدار کميت اندازه گيري شده است.

pulse-rate telemetering
فاصله زماني بازگشت پالس ~ زمان بين پالسها در رادار و لورن ، که معمولاً بر حسب ميکروثانيه بيان مي شود.

pulse regeneration
بازسازي پالس ~ فرايند بازسازي به زمان بندي ، شکل و مقادير حالت اوليه آن .

pulse regenerator
بازسازي کننده پالس ~ دستگاه يامدار قادر ه بازسازي و بازيابي قطار پالس به مشخصه هاي اوليه آن.

pulse repeater
تکرار کننده پالس ~ قطعه اي که پالسهاي سيگنال رااز يک مدار دريافت مي کندو پالسهاي متناظري را به مدار ديگري ارسال مي کند. همچنين مي تواند بسامد و شکل موج پالسها را تغيير دهدو وظايف ديگري را نيز انجام دهد.

pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition ~ frequency
نرخ تکرار پالس؛ بسامد تکرار پالس ~ تعداد دفعات ارسال يک پالس در ثانيه . نرخ تکرار پاس در رادار معمولاً بين 400 تا 3000 پالس در ثانيه است.

pulse reply
پاسخ پالسي ~ ارسال پالسي يا حالت پالسي با باز فرستنده در نتيجه درخواست.

pulse resolution
دقت پالس ~ حداقل فاصله زماني بين پالسهاي ورودي که امکان پاسخ مناسب را براي مدار يا قطعه فراهم مي کند.

pulse rise time
زمان صعود پالس ~ فاصله زماني لازم براي صعود لبه بالا رونده پالس از 10 تا 90% دامنه قله پالس.