pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition ~ frequency


اصطلاح
برق و الکترونیک
74 حرف
7 کلمه
معانی و توضیحات
نرخ تکرار پالس؛ بسامد تکرار پالس ~ تعداد دفعات ارسال يک پالس در ثانيه . نرخ تکرار پاس در رادار معمولاً بين 400 تا 3000 پالس در ثانيه است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition ~ frequency معنی pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition ~ frequency معنی pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition ~ frequency به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition ~ frequency در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pulse reply
پاسخ پالسي ~ ارسال پالسي يا حالت پالسي با باز فرستنده در نتيجه درخواست.

pulse resolution
دقت پالس ~ حداقل فاصله زماني بين پالسهاي ورودي که امکان پاسخ مناسب را براي مدار يا قطعه فراهم مي کند.

pulse rise time
زمان صعود پالس ~ فاصله زماني لازم براي صعود لبه بالا رونده پالس از 10 تا 90% دامنه قله پالس.

pulse scaler
مقياس بند پالسي ~ مقياس بندي که به هنگام دريافت تعداد پالس ورودي از پيش تعريف شده ، سيگنالي در خروجي ايجاد مي کند.

pulse selector
انتخاب کننده پالسي ~ مدار يا قطعه اي براي انتخاب پالس مناسب از ميان پالسهاي دورسنجي متوالي .

pulse seperation
جدايي پالس ~ فاصله زماني بين لبه پايين رونده يک پالس و لبه بالا رونده پالس بعدي .

pulse shaper
شکل دهنده پالس ~ تراگرداني که يک يا چند ويژگي پالس را تغيير ميدهد ، مانند بازسازي کننده پالس يا طولاني کننده پالس .

pulse shaping
شکل دهي پالس ~ تغيير خود خواسته در شکل پالس .

pulse spacing ; pulse interval
فاصله گذاري پالس ؛ فاصله زماني پالس ~ فاصله بين زمانهاي پالس متناظر دو پالس متوالي .

pulse-spacing analyzer
تحليلگر فاصله گذاري پالس ~ تحليلگري که فاصله بين دو پالس مجاور را به ولتاژ متناسب با آن تبديل مي کند. کاربرد آن در اندازه گيري تناوبي فعاليتهاي عصبي است.