quadrature amplitude modulation


اصطلاح
برق و الکترونیک
31 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
مدوله سازي دامنه تربيعي ~ مدوله سازي تربيعي که در آن شکلي از مدوله سازي دامنه به هر دو ورودي ديجيتال اعمال مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت quadrature amplitude modulation معنی quadrature amplitude modulation معنی quadrature amplitude modulation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک quadrature amplitude modulation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
quadrature component
مؤلفه تربيعي ~ مؤلفه رآکتيو جريان يا ولتاژ ناشي از رآکتانس سلفي يا خازني در مدار.

quadrature filter
فيلتر تربيعي ~ فيلتري که مؤلفه هاي تربيعي سيگنالها را در سيستمي که اطلاعات آن شامل مؤلفه هاي مدوله سازي تربيعي حامل است ، حذف مي کند.

quadrature modulation
مدوله سازي تربيعي ~ مدوله سازي که در آن دو مؤلفه حامل با 90 درجه اختلاف فاز ، هر کدام با سيگنال متفاوتي مدوله مي شوند.

quadrature-phase subcarrier signal
سيگنال زير حامل فاز- تربيعي ~ بخشي از سيگنال رنگ نمايي که 90 درجه از بخش همفاز جلوتر يا عقبتر است.

quadricorrelator
همبسته ساز درجه دوم ~ مداري که به حلقه کنترل فاز خودکار در گيرنده تلويزيوني رنگي اضافه مي شود تا عملکرد بهتري در شرايط تداخل شديد داشته باشد .

quadrupole diversity
چندگاني چهار قطبي ~ ترکيب همزمان چهار سيگنال دريافتي با روشهاي دريافت چندگانه فاصله ، بسامد و يا روشهاي ديگر .

quadrupole amplifier
تقويت کننده چهار قطبي ~ تقويت کننده کم نويز پارامتري تشکيل شده از لامپ باريکه الکتروني که ميدانهاي چهارگانه آن روي موج سيکلوترون سريع باريکه الکتروني عمل مي کنند. تا تقويت زيادي را در بسامدهي بين 400 تا 800 ايجاد کنند. بسامد سيکلوترون سيگنال تقويت شونده و بسامد پمپاژ بيشتر از دو برابر اين مقدار است ...

quadrupole moment
گشتاور ~ چهار قطبي ~ واژه اي براي تعريف رياضي ميدان ناشي از توزيع بارهاي الکتريکي مغناطيسي معين .

quantity
کميت ~ عدد حقيقي مثبت يا منفي براي داده هاي عددي ~ .

quantity of electricity
کميت الکتريسيته ~ 1. مقدار بار الکتريکي ذخيره شده در خازن که بر حسب کولب يا واحدهاي مشابه اندازه گحيري مي شود. 2. مقدار جريان عبوري از مدار در زمان معين که بر حسب کولن اندازه گيري مي شود کي کولن برابر با عبور جريان يک آمپر در يک ثانيه است .