quartz


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
کوارتز ~ بلور پيزوالکتريک طبيعي يا رشد يافته مصنوعي مرکب از دي الکسيد سيليسيم .ورقه هاي نازکي از آن به دقت برش داده مي شوند که به عنوان بلور کنترلي بسامد نوسان ساز عمل مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت quartz معنی quartz معنی quartz به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک quartz در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
quartz delay line
خط تأخير کوارتز ~ خط تأخير آکوستيکي با کوارتز به عنوان محيط انتقال صدا .

quratz- filber electroscope
برق نماي تار کوارتزي ~ برق نمايي که تار کوارتزي پوشيده شده با ورقه طلا در آن همان کار ورقه طلا را در برق نماي معمولي انجام مي دهد .

quartz lamp
لامپ کوارتز ~ لامپ بخار جيوه که داراي حباب شفافي که به جاي شيشه از کوارتز ساخته شده است .کوارتز در برابر حرارت مقاوم است ،امکان استفاده از جريانهاي بالاتر را فراهم مي کند و پرتوهاي فرابنفش را که در شيشه معمولي جذب مي شوند ، عبور مي دهد .

quratz pressure gage
اندازه گير فشار کوارتز ~ اندازه گير فشاري که شامل تشديدگر بلور کوارتز با پايداري بالايي است که بسامد آن مستقيماً با اعمال فشار تغيير مي کند.

quratz thermometer
دماسنج کوارتز ~ دماسنجي که پاسخ آن براساس حساسيت بسامد تشديد بلور کوارتز نسبت به تغييرات دما است .

quratz watch
ساعت کوارتز ~ ساعت الکترونيکي که زمان را تحت کنترل بلور کوارتزي که در مدار نوسان ساز ،با انرژي باتري ،کار مي کند ،نگه مي دارد .زمان را مي توان به صورت ساعت مچي معمولي يا روي صفحه نمايش ديجيتال ،که امروزه از بلور مايع است ،نشان داد .

quasar
کوازار ~ ننبع شبه ستارهاي سيگنالهاي راديويي در حود انتهاي جهان قابل مشاهده که با سرعت حدود نصف سرعت نور در فضا پخش مي شود و براي انرژي تابشي آن هيچ گونه منقع قابل توضيحي مانند منابع هسته اي يا پديده هاي ديگر وجود ندارد .

quasi-blstable circuit
مدار شبه دوپايا ~ مدار دو پايايي که با سرعت الايي نسبت به بسامد طبيعي خود ، تحريک مي شود .

quasi-conductor
شبه رسانا ~ رسانايي که Q آن سيار کمتر از واحد است .

quasi- dielectric
شبه دي الکتريک ~ دي الکتريکي که Q آن بسيار کمتر از واحد است.