quaternary componund semiconductor


اصطلاح
برق و الکترونیک
34 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
نيمرساناي مرکب چهار تايي ~ نيمرساناي ساخته شده از ترکيب چهار عنصر مانند اينديم ، گاليم ، آرسنيک و فسفر براي تشکيل اينديم گاليم ارسنيد فسفي (ingaasp ) ترکيبهاي چهارتايي به طور رونشاني روي زير ساختهايي با ترکيب دوتايي رشد داده مي شوند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت quaternary componund semiconductor معنی quaternary componund semiconductor معنی quaternary componund semiconductor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک quaternary componund semiconductor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
quaternary phase-shift keying
کليد زني جا به جايي فاز چهار سطحي ~ مدله سازي عامل موج با دو جريان داده غير برگشتي به صفر ( NRZ ) موازي به طريقي که دادنه ها به صورت جا به جاتيي فاز 90 درجه حامل ، ارسال شوند. به اين ترتيب ظرفيت کانال پيام دو برابر ظرفيت آن در کليد زني جابه جايي فاز دوتايي در همان پهناي باند مي شود .

quaternary signaling
سيگنال دهي چهار سطحي ~ سيگنال دهي اي که در ان اطلاعات با حضور و عدم حضور يا تغييرات مثبت و منفي چهار مجزاي يک پارامتر محيط انتقال سيگنال دهي نشان داده مي شوند .

quenched - domain Gunn diode
ديودگان حوزه ~ خاموش ~ ديودگان که بسامد نوسان آن با استفاده از مداري که حوزه را پيش از رسيدن آن به آند خاموش مي کند ، افزايش مي يابد . با اين کار سيکل کاري جديد نسبت به ديود گاني که به طور آزاد نوسان ميکند، زودتر آغاز مي شود .

quenched - domain mode
مد حوزه - خاموش ~ يکي از سه مدکاري ديود الکترون- انتقالي که تشکيل واز بين رفتن حوزه هاي فضا- با مدار اطراف ان کنترل مي شود . مدLSA و مدزمانگذر دو مدکاري ديگر هستند.

quenched spark gap
شکاف جرقه خونک شده ~ شکاف جرقه اي که داراي تمهيداتي براي ديونيده شدن سريع است . نوع از آن شامل شکافهاي کوچک زيادي بين الکترودهايي است که داراي جرم نسبتاً زيادي بين الکترودهايي است که داراي جرم نسبتاً زياد و تابشگرهاي حرارت خوب هستند . الکترودها شکافها را به سرعت خنک مي کنند و در نتيجه شرايط متوقف م ...

quenched spark - gap converter
مبدل شکاف جرقه خنک شده ~ مولد شکاف جرقه اي که از تخليه نوساني خازن از طريق پيچک و شکاف جرقه خنک شده به عنوان منبع توان RF ~ استفاده مي کند. شکاف جرقه معمولاً از شکاف هاي نزديک به همديگر تشکيل مي شود که به طور سري براي ايجاد خنک سازي خوب عمل مي کنند .

quanching
خاموش سازي ، خنک سازي ~ 1. فرايند پايان تخليه در لامپ شمارنده تابش پر شده از گاز يا جلوگيري از شروع مجدد آن ~ 21. خنک شدن سريع مانند آنچه که در فلزات گرماپذير وجود دارد .

quenching circuit
مدار خاموش سازي ~ ماري که ولتاژ اعمالي به لامپ شمارنده را براي جلو گيري از تخليه چندگانه از يونيزه شدن ، کاهش مي دهد يا حذف يا معکوس مي کند.

quenching frequency
بسامد خاموش سازي ~ بسامدي که نوسانهاي گيرنده فوق باز توليدي در آن حذف يا خاموش مي شود .

queue
صف ~ در عمليات کامپيوتري ، فهرستي از پردازشهايي که بايد به ترتيب انجام شوند ، بلوکهاي اطلاعاتي بايد به ترتيب پردازش شوند يا ترکيب از هر دو .