radar beam


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
باريکه رادار ~ باريکه قابل حرکت انرژي RF که از آنتن فرستنده رادار توليد مي شود . شکل آن معمولاضبه صورت مکان هندسي تمام نقاطي تعريف مي شود که درآنها ، توان به نصف مقدار آن در مرکز باريکخه کاهش مي يابد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radar beam معنی radar beam معنی radar beam به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radar beam در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radar boresight target
هدف درديدرس رادار ~ هدفي که با جهت ، ارتفاع و فاصله معلومي از رادار قرار داده شده است و بر اي ميزان کردن و جهت يابي سيستم آنتن رادار به کار مي رود .

radar calibration
درجه بندي رادار ~ فرايند تعيين گستره و دقت پوشش راداري سيستم رادار کنترل هوايي تاکتيکي با آگاهي کننده هواپيماها . اين درجه بندي شامل محاسبه پوشش نظري ، امتحان کردن پوشش از سوي پروازها و آماده سازي جدول ، نمودار ها و تقشه هي درجه بندي است .

radar cell
سلول رادار ~ حجمي در فضا که به ازاي يک طول پالس از فرستنده ر بيرون رادار گسترده مي شود . و سطح مقطع آن متناظر با پهناي زاويه اي باريکه رادار است که با نقاط داراي شدت نيم توان معين شده اند .

radar chart
جدول رادار ~ نقشه ويژ ه اي که در ناوبري راداري به کار مي رود . در کشتيهاي مجهز به رادار، جدولهاي رادار بر روي خطوط ساحلي ف تپه ا ف ساختمانهايبزرگ و اجسام ديگر تاکيد مي کنند که پژواکهاي راداري معين و بهتري را براي اطمينان کشتيها از موقعيت خود ف ايجاد مي نند. به همين طريق جدولهاي رادار در ناوبر ي هوا ...

radar command guidance
فرمان هد ايت رادار ~ سيستم هدايت موشکي که در آن تجهيزات راداري سکوي پرتاب موقعيت هدف و موشک ، هر دو را به طور پيوسته تعيين و تصحيحهاي لازم در مسير موشک را محاسبه مي کند و به صورت فرمان راديويي به موشک مي فرستند .

radar contact
تماس راداري ~ شناسايي و تعيين پژواکي روي صفحه رادار . وقتي که پژواک رادار هواپيما ديده ~ و روي صفحه نمايش PPI ~ شناسايي مي شود . مي گويند که هواپيما با رادار در تماس است .

radar control
کنترل راداري ~ کنترل هواپيما ، موشک هدايت شونده يا باتري اسحله با رادار .

radar control area
منطقه کنترل رادار ~ منطقه يا فضايي که در آن کنترل راداري هواپيما يا موشک هدايت شونده انجام مي شود .

radar cross section, echo area
سطح مقطع رادار ، سطح پژواک ~ سطح باز دارنده ي تواني که اگر به طور سماوي در همه جهتها پراکنده شود ، پژواکهاي راداري دريافتي برابر با آنچه که واقعاً از هدف به دست مي آيد ، ايجاد ميکند.

radar display
نمايش رادار ~ الگويي که داده هاي خروجي سيستم رادار را نشان مي دهد و معمولاً روي صفحه نمايش لامپ پرتواتدي يا صفحه نمايش بلور مايع ديجيتال شده ايجاد مي شود .