radar horizon


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
افق رادار ~ کوتاهترين زاويه ارتفاعي که در آن رادار مي تواند به طور موثر در مکان خاصي عمل کند و تحت تاثير عوارض زمين ~ و تحدب زمين قرار نگيرد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radar horizon معنی radar horizon معنی radar horizon به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radar horizon در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radar illumination
روشن کردن راداري ~ روشن کردن هدف با رادار خارجي براي ~ موشک ، به منظورايجاد سيگنالهاي پژواک مناسب مورد استفاده تجهيزات هدايت دريافت کننده آنها در موشک .

radar indicator
نشانگر راداري ~ صفحه نمايش لامپ پرتوکاتدي يا بلوري مايع ديجيتال شده و تجهيزات مربوط به آن که نمايشي ديداري از سيگنالهاي پژواک دريافت شده با دستگاه رادار ارائه مي دهد.

radar mile
مايل راداري ~ زمان لازم براي پالس رادار براي رسيدن به هدفي به فاصله 1 مايل statute ~ (/609 کيلو متر ) از رادار و برگشت ، که برابر است با 10/75 .

lradar miodulator
مدوله کننده رادار ~ مدوله کننده اي که دامنه ، فاز ، بسامد ، نرخ تکرار پالس و يا طول مدت پالس سيگنال ايجاد شده در فرستنده راداري را که به طول مستقيم به آن متصل شده است . تغيير مي دهد .

radar nautical mile
مايل دريايي راداري ~ فاصله زماني حدود 12/367 که براي حرکت انرژي RF پالس رادار تا فاصله 1 مايل دريايي ( 1/852 کيلو متر) ~ و برگشت آن لازم است .

radar navigation
ناوبري راداري ~ ناوبري با استفاده از تجهيزات راداري و کمک ناوبري راد اري .

radar navigation aids
کمک - ناوبريهاي راداري ~ اصلاح تجهيرات ناوبري قديمي براي افزايش بازدهي ناوبري راداري در شب يا در مه . مثلاً افزودن بازتابنده هاي گوشه اي به ساختار بويه ها و بجهاي ناوبري براي بالا بردن توانايي آنها در بازتاباندن باريکه هاي راداري .

radar navigator
ناوبر راداري ~ شخص آشنا به ناوبري راداري .

radar net , radar screen
تور راداري ، پرده راداري ~ شبکه اي از ايستگاههاي رادار که براي آشکار سازي هواپيماهاي ورودي به محدوده هوايي معين ساخته شده است .

radar operator
متصدي رادار ~ 1. شخصي که با دستگاه رادار کار مي کند . 2 . يکي از خدمه هواپيما که با تجهيزات رادار کار مي کند مانند ناوبر راداري يا بمب انداز راداري .