radar navigation aids


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
کمک - ناوبريهاي راداري ~ اصلاح تجهيرات ناوبري قديمي براي افزايش بازدهي ناوبري راداري در شب يا در مه . مثلاً افزودن بازتابنده هاي گوشه اي به ساختار بويه ها و بجهاي ناوبري براي بالا بردن توانايي آنها در بازتاباندن باريکه هاي راداري .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radar navigation aids معنی radar navigation aids معنی radar navigation aids به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radar navigation aids در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radar navigator
ناوبر راداري ~ شخص آشنا به ناوبري راداري .

radar net , radar screen
تور راداري ، پرده راداري ~ شبکه اي از ايستگاههاي رادار که براي آشکار سازي هواپيماهاي ورودي به محدوده هوايي معين ساخته شده است .

radar operator
متصدي رادار ~ 1. شخصي که با دستگاه رادار کار مي کند . 2 . يکي از خدمه هواپيما که با تجهيزات رادار کار مي کند مانند ناوبر راداري يا بمب انداز راداري .

radar performance figure
ضريب کارکرد رادار ~ نسبت توان پالس فرستنده رادار به توان حداقل سيگنال قابل اشکار سازي با گيرنده .

radar picket
دژبان راداري ~ هواپيما يا کشتي مجهز به رادار هشدار دهنده سريع و عمل کننده در فاصله اي از محدوده در حال حفاظت براي افزايش برد آشکار سازي رادار.

radar plot
نقشه راداري ~ مسير کشتي کشيده شده روي نشانگر صفحه موقعيت ( PPI) به جاي ديدن به صورت تصويرهاي ديداري يا چاپ مستقيم روي جدول ناوبري . با مراجعه به اين جدول ناوبري و استفاده از عمق ياب صوتي ناخدا مي تواند کشتي را با ايمني در آبهاي داراي عمق کافي هدايت کند و دچار انحراف از مسيرپابر برخورد با کشتي ها يا ...

radar prediction
پيشکويي رادار ~ نمايش گرافيکي آنچه که انتظار نمايش آن روي صفحه رادار ، به هنگام پويش حقيقي رادار، وجود دارد اين نمايش را مي توان با پويش مدلهاي توپراگحرافي در ~ مقياس کوچکتر با امواج مافوق صورت يا هر نوع شبيه سازي ديگر با استفاده از گرافيک ~ کمپيوتري انجام داد.

radar probing
کاوش راداري ~ فرايند به دست اوردن داده ها از اجسام دور ~ در فضا با استفاده از سيگنالهاي راداري ، پژواکهاي سيگنالهاي راسال به سياره ونوس در فلاصله 4500000کيلو متر و 28000000 مايل ) دريافت شده اند .

radar range
برد رادار ~ بيشترين فاصله اي که دستگاه رادار به طور معمول در آشکار سازي اجسام ، عمل مي کند . معمولاً برد رادار را فاصله اي فرض مي کنند که دستگاه رادار مي تواند جسم معيني را حداقل در 0/50 ~ موارد آشکار کند . اين برد در فضاي آزاد با حساسيت توان گيرنده و سطح پژواک هدف نسبت مستقيم دارد ولي با مربع بهره ...

radar range marker
نشانه برد رادار ~ نشانه يا خطي که روي صفحه نمايش PPI با قلم يا به صورت الکترونيکي ايجاد مي شود و برد جسم آشکار شده را نشان مي دهد .