radar prediction

radar probing

کاوش راداري ~ فرايند به دست اوردن داده ها از اجسام دور ~ در فضا با استفاده از سيگنالهاي راداري ، پژواکهاي سيگنالهاي راسال به سياره ونوس در فلاصله 4500000کيلو متر و 28000000 مايل ) دريافت شده اند .

radar range

برد رادار ~ بيشترين فاصله اي که دستگاه رادار به طور معمول در آشکار سازي اجسام ، عمل مي کند . معمولاً برد رادار را فاصله اي فرض مي کنند که دستگاه رادار مي تواند جسم معيني را حداقل در 0/50 ~ موارد آشکار کند . اين برد در فضاي آزاد با حساسيت توان گيرنده و سطح پژواک هدف نسبت مستقيم دارد ولي با مربع بهره ...

radar range marker

نشانه برد رادار ~ نشانه يا خطي که روي صفحه نمايش PPI با قلم يا به صورت الکترونيکي ايجاد مي شود و برد جسم آشکار شده را نشان مي دهد .

radar receiver

گيردنده رادار ~ گيرنده راديويي با حساسيت بالا که سيگنالهاي پژواک رادار را تقويت و دمدوله مي کند و به صفحه نمايش رادار مي دهد .

radar reconnaissance

شناسايي راداري ~ استفاده از رادار براي به دست آوردن اطلاعات از مکان و توان نيروهاي دشمن و يا اطلاعاتي در باره ي عوارض زميني .

radar reflector

بازتابنده رادار ~ باز تابنده اي که امواج را دار را بازتابده يا منحرف مي کند.

radar repeater

تکرار کننده رادار ~ مونيتوري با لامپ پرتو کاتدي که اطلاعات د يداري صفحه نمايش رادار درمکان د يگر دوباره نمايش مي دهد. با استفاده از کليد انتخاب کننده مي توان اطلاعات ديداري هر يک از سيستمهاي رادار متعدد را دوباره ايجاد کرد.

radar resolution

افت رادار ~ دقت سيستم رادار.

radar scan

پوشيش رادار ~ حرکت دايروي، کروي، مستطيلي يا حرکتهاي ديگر باريکه رادار براي رسيدن به هدف.

radar scope

اسکوپ رادار ~ واژه اي که قبلاً به صفحه لامپ پرتو- کاتدي ( CRT ) براي اطلاعات رادار اشاره مي کرد اما امروزه براي بيان انواع صفحه هاي نمايش رادار ي از قبيل نمايش باپويش خطهاي افقي د يجيتال شده به کار مي رود، که صفحه نمايش بلور مايع مورد استفاده، در ناوبري قايقهاي کوچک استفاده مي شود.