radar surveying


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سنجش راداري ~ سنجشي که در آن ، رادار هوايي فاصله بين دو راهنماي زاديويي زميني قرار گرفته در امتداد يک خط محور زا به دقت اندازه مي گيرد . با اين کار نيازي به اندازه گيري فاصله در طول خط محور در عوارض زميني بسيار ناهومار و غير قابل دسترس نخواهد بود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radar surveying معنی radar surveying معنی radar surveying به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radar surveying در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radar target
هدف رادار ~ جسمي که روي صفحه نمايش رادار يا اسکوپ رادار رديابي يا مشاهده مي شود .

radar telescope
تلسکوپ راداري ~ آنتن رادار بزرگ و تجهيزات مربوط به آن که براي ستاره شناسي راداري به کار مي رود .

radar theodolite
تنودوليت راداري ~ تنودوليتي که براي به دست آوردن زاويه ، ارتفاع و فاصله شيب دار از هدف بازتابنده به منظور سنجش يا مقاصد ديگر از رادار استفاده مي کند .

radar track command guidanc
هدايت فرمان رديابي رادار ~ هدايت فراني که از دو رادار خارجي براي موشک استفاده مي کند . يک رادار هدف و ديگري موشک را رديابي مي ند. خروجيهاي گيرنده رادار به کامپيوتر داده مي شود وخروجي کامپيوتر به فرستنده داده اي برگشت داده مي شود که اطلاعات پرواز را براي اطلاح مسير پرواز به سمت هدف ، به موشک ارسال م ...

radar tracking
رديابي راداري ~ رديابي اجسام ~ متحرک باردار

radar trainer
تعليم دهنده راداري ~ تعليم دهنده اي براي آموزش روشهاي راداري و عملکردهاي آن شبيه سازي صفحه هاي هدف راداري متعدد.

radar transmitter
فرستنده رادار ~ بخش فرستنده سيستم رادار .

radar video data processor
پردازنده داده ها ي تصويري رادار ~ سيستم راداري که صفحه نمايش بدون لرزشي براي کنترلف ترافيک هوايي با تبديل سيگنالهاي ورودي به داده هاي ديجيتال قابل همزمان شدن با ساعت سيستم ، به وجود مي آورد . مدارهاي مربوط امکان جمع آوري و نمايش سيگنالهاي هدف ضعيف و نويزي را فراهم مي آورند.

radar wave
موج رادار ~ موج راديويي ارسال شده يا بازتابيده که مبدا ان فرستنده رادار است .

radiac ( radioctivitgy detection , identfication . and computation )
رادياک ~ 1. آشکار سازي ، شناسايي و اندازه گيري شدت تابش ~ هسته در يک منطقه ~ 2. radiac set ~ .