rate-grown transistor; graded-junction transistor


اصطلاح
برق و الکترونیک
49 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
ترانزيستور رشد داده شده تدريجي ؛ ترانزيستور پيوندي طبقاتي ~ ترانزيستور پيوندي که در آن هر دو نوع ناخالصي ( مانند گاليم و آنتيموني ) در يک زمان در دانه قرار داده مي شوند. و دما به طور ناگهاني کم و زياد مي شود تا لايه هاي نوع N و P پيوندهاي رشد داده شده تدريجي تشکيل شوند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت rate-grown transistor; graded-junction transistor معنی rate-grown transistor; graded-junction transistor معنی rate-grown transistor; graded-junction transistor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک rate-grown transistor; graded-junction transistor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
rate gyroscope
ژيروسکوپ سرعت متغير ~ ژِيروسکوپ دوار يا ارتعاشي که سرعت تغيير جهت وسيله اي را که در آن قرار گرفته است ، انداه مي گيرد.

rate-of climb indicator
نشانگر سرعت تغيير بالا رفتن ~ ابزاري که سرعت صعود يا پايين آمدن هواپيما را نشان مي دهد.

rate of closure
سرعت نزديکي ~ سرعتي که دو هواپيما - يا جسم متحرک ديگر با آن به يکديگر نزديک مي شوند.

rate of decary
نرخ افت ~ نرخ زماني که سطح فشار صدا ، سطح سرعت يا سطح چگالي انرژي صوتي در نقطه اي معين و در زمان معين با آن کاهش مي يابد . واحد عملي آن دسيبل بر ثانيه است.

rate-of-turn control
کنترل سرعت گردش ~ ابزار ژيروسکوپي که سيگنال سرعت گردشي را به سيستم خلبان خودکار هواپيما مي دهد.

rate signal
سيگنال سرعت سيگنالي متناسب با انحراف زماني از متغير تعريف شده .

rate transmitter
فرستنده سرعت ~ فرستنده اي در موشک پرتاب شونده که با گيرنده زميني ، نرخ افزايش سرعت را معين خواهد کرد.

rating
مقدار مجاز ~ اختصاص دادن حد عملکردي براي ماشين ، دستگاه يا قطعه مورد استفاده تحت شرايط معين .

ratio
نسبت ~ مقدار به دست آمده از تقسيم کميتي به کميت ديگر از همان نوع ، براي نشان دادن نسبت تناسبي آنها.

ratio arms
بازوهاي تناسبي ~ دو بازوي مجاور پل واتسون که به گونه اي طراحي مي شوند که بتوانند براي ايجاد نسبتهاي مقاومت معين گوناگون تنظيم شوند.