beam-plasma amplifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده ي باريکه - پلاسما ~ تقويت کننده اي بر اساس نفوذ باريکه ي الکتروني در پلاسما . اين تقويت کننده ميتواند در طول موجهاي حدود ميليمتر و کمتر کار کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت beam-plasma amplifier معنی beam-plasma amplifier معنی beam-plasma amplifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک beam-plasma amplifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
beam-power tube; beam tetrode
لامپ توان با باريکه ي الکتروني ؛ تترود باريکه ي الکتروني ~ نوعي لامپ باريکه الکتروني که طوري ساخته شده است که باريکه هاي هدايت شده ي الکتروني آن به صورت قابل توجهي بر قابليت کار لامپ در توانهاي مختلف اثر مي گذارند. در اين لامپ شبکه هاي کنترل و صفحه نمايش اساسا همراستا است و از الکترودهاي منحرف کنند ...

beam rider
باريکه ران ~ موشکي که با قرار گرفتن در حوزه ي يک باريکه ي ريزموج پوياليزر به سمت هدف هدايت مي شود. با استفاده از مدارهاي پسخورد و کنترل ؛ هر گونه دور افتادگي موشک از باريکه شناسايي و اصلاح مي شود.

beam-rider guidance
هدايت باريکه ران ~ نوعي سيستم هداست موشک که با هدفگيري باريکه ليزر يا ريزموج به سمت هدف ، يک مسير يا ردپاي نامرئي براي دنباله روي موشک فراهم مي کند. با استفاده از مدارهاي پسخورد و تعبيه شده در موشک ، هر گونه کاهش انرژي دريافتي حس مي شود و با ارسال سيگنالهاي کنترل به سکانهاي موشک ، انحراف موشک از مس ...

beam splitting
شکافت باريکه ~ روشي براي افزايش دقت هدفيابي رادار . در هر پويش ، سمتهايي که در آن يک هدف ابتدا داده ها را منعکس مي کند و سپس انعکاس داده ها را متوقف مي کند، منجر به تعريف باريکه اي مي شود و سمت ميانگين هدف از روي آن محاسبه مي شود.

beam steering
هدايت باريکه ~ تغيير جهت گلبرگ اصلي در يک الگوي تشعشعي که معمولا با قطع و وصل اجزاي آنتن صورت مي گيرد .

beam width
پهناي باريکه ~ پهناي زاويه اي باريکه ي راداري ، راديويي ، و امثال آن که بر حسب سمت بين نقاط با شدت نيم توان اندازه گيري مي شود.

beam-width error
خطاي پهناي باريکه ~ خطاي راداري به دليل پهن تر نشان دادن هدف توسط پهناي باريکه ي پويشگر . در بک بار روبش ، ممکن است پنهاي باريکه دو هدف جداگانه را به صورت يک هدف روي صفحه ي نمايش رادار نشان دهد.

bearing; azimuth
سمت ~ موقعيت زاويه اي در صفحه ي افقي که به صورت زاويه بر حسب درجه از شمال واقعي و در جهت ساعتگرد بيان مي شود. اين دو واژه در جهت يابي هر دو مفهوم يکساني دارند. اما ترجيحا از bearing براي جهت يابي اجرام زميني و ~ azimuth براي جهت يابي اجرام آسماني استفاده مي شود.

bearing cursor
مکان نماي سمت خط شعاعي که از مرکز نمايشگر پي پي آي رادار ~ ( plan position indicator) به طرف مقياس دايره اي بيروني کشيده شده است و بر حسب درجه مدرج شده است . اين مکان نما را مي توان با کنترلهاي دستي روي نقطه ي نمايش دهنده ي هدف يا ساير اشياء قرار داد و اطلاعات سمت را مستقيما از روي مقياس مدرج يااز ...

bearing resolution
تفکيک پذيري سمت کوچکترين اختلاف زاويه ي سمت که رادار قادر به تمايز بين دو هدف نزديک و با برد يکسان باشد.