beam splitting


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
شکافت باريکه ~ روشي براي افزايش دقت هدفيابي رادار . در هر پويش ، سمتهايي که در آن يک هدف ابتدا داده ها را منعکس مي کند و سپس انعکاس داده ها را متوقف مي کند، منجر به تعريف باريکه اي مي شود و سمت ميانگين هدف از روي آن محاسبه مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت beam splitting معنی beam splitting معنی beam splitting به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک beam splitting در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
beam steering
هدايت باريکه ~ تغيير جهت گلبرگ اصلي در يک الگوي تشعشعي که معمولا با قطع و وصل اجزاي آنتن صورت مي گيرد .

beam width
پهناي باريکه ~ پهناي زاويه اي باريکه ي راداري ، راديويي ، و امثال آن که بر حسب سمت بين نقاط با شدت نيم توان اندازه گيري مي شود.

beam-width error
خطاي پهناي باريکه ~ خطاي راداري به دليل پهن تر نشان دادن هدف توسط پهناي باريکه ي پويشگر . در بک بار روبش ، ممکن است پنهاي باريکه دو هدف جداگانه را به صورت يک هدف روي صفحه ي نمايش رادار نشان دهد.

bearing; azimuth
سمت ~ موقعيت زاويه اي در صفحه ي افقي که به صورت زاويه بر حسب درجه از شمال واقعي و در جهت ساعتگرد بيان مي شود. اين دو واژه در جهت يابي هر دو مفهوم يکساني دارند. اما ترجيحا از bearing براي جهت يابي اجرام زميني و ~ azimuth براي جهت يابي اجرام آسماني استفاده مي شود.

bearing cursor
مکان نماي سمت خط شعاعي که از مرکز نمايشگر پي پي آي رادار ~ ( plan position indicator) به طرف مقياس دايره اي بيروني کشيده شده است و بر حسب درجه مدرج شده است . اين مکان نما را مي توان با کنترلهاي دستي روي نقطه ي نمايش دهنده ي هدف يا ساير اشياء قرار داد و اطلاعات سمت را مستقيما از روي مقياس مدرج يااز ...

bearing resolution
تفکيک پذيري سمت کوچکترين اختلاف زاويه ي سمت که رادار قادر به تمايز بين دو هدف نزديک و با برد يکسان باشد.

bearing sensitivity
حساسيت سمت ~ حدلقل قدرت سيگنال که يک جهت ياب راديويي براي توليد سمتهاي تکرار پذير لازم دارد.

beat frequency
بسامد ضربان ~ مجموع يا اختلاف دو بسامد ترکيب شده در يک مدار غير خطي .

beat-frequency oscillator
نوسانساز بسامد ضربان ~ نوسانسازي که با ترکيب دو سيگنال متفاوت آر-اف ، اختلاف بسامد شنيداري مطلوب را توليد مي کند. در مولدهاي سيگنال شنيداري براي مقاصد آزمايشي و در گيرنده هاي مخابراتي براي توليد سيگنال شنيداري در موقع تنظيم گيرنده به کار مي رود.

beating
ضربان ~ پديده اي که در آن دو يا چند کميت متناوب با بسامدهاي متفاوت موجب تغييرات ارزشي دامنه مي شوند.