beat frequency


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
بسامد ضربان ~ مجموع يا اختلاف دو بسامد ترکيب شده در يک مدار غير خطي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت beat frequency معنی beat frequency معنی beat frequency به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک beat frequency در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
beat-frequency oscillator
نوسانساز بسامد ضربان ~ نوسانسازي که با ترکيب دو سيگنال متفاوت آر-اف ، اختلاف بسامد شنيداري مطلوب را توليد مي کند. در مولدهاي سيگنال شنيداري براي مقاصد آزمايشي و در گيرنده هاي مخابراتي براي توليد سيگنال شنيداري در موقع تنظيم گيرنده به کار مي رود.

beating
ضربان ~ پديده اي که در آن دو يا چند کميت متناوب با بسامدهاي متفاوت موجب تغييرات ارزشي دامنه مي شوند.

beating-in
ضربان زدايي ~ تنظيم بسامد يکي از دو نوسانساز متصل به هم به گونه اي که ديگر بسامد ضربان در گيرنده شنيده نشوند. در اين صورت بسامد کاري دو نوسانساز بسيار نزديک به هم خوهد بود.

beat note
نت ضربان ~ اختلاف بسامد ايجاد شده در موقع اعمال دو موج سينوسي که بسامد هاي متفاوت به يک مدار غير خطي مي دهد.

beat-note detector
آشکار ساز نت ضربان ~ نوعي آشکار ساز که داراي نوسانساز است و يا از خارج توسط نوسانسازي تغذيه مي شود که بسامد آن به اندازه کافي به بسامد حامل ورودي مدوله مشده نزديک است طوري که در نهايت بسامد سيگنال شنيداري توليد مي شود.

beats
نتهاي ضربان ~ نتهايي که عموما در بسامدهاي شنيداري به اندازه کافي پايين توليد مي شوند.

beavertail beam
باريکه ي دم بيدستري ~ باريکه ي رادار به شکل پره هاي پنکه يا بادبزن که رد سطح افقي پهن و در سطح عمودي باريک است . باريکه ي دم بيدستري به صورت عمودي و براي تشخيص ارتفاع هواپيما يا موشک جاروب مي شود.

bel
بل ~ واحد بنيادي سطح صدا که برابر با لگاريتم نسبت دو مقدار توان مبناي10 است . يکي از توانها مقدار مرجع است. استفاده از دسيبل ، واحد کوچکتر و معادل يکدهم بل متداولتر است.

auditory perspective
بعد نمايي شنوايي ~ ايجاد صداي سه بعدي واقعي نظير آنچه يک ارکستر واقعي يا سيستم صداي استريو توليد مي کند .

auditory sensation area
ناحيه ي حس شنوايي ~ منطقه ي احاطه شده با منحني هايي که آستانه ي احساس و توانايي شنوايي را به صورت تابعي از بسامد توليد مي کنند.