reignition


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
بارگيرانش ~ فرايندي براي ايجاد شمارشهاي چندگانه در يک لامپ شمارنده تابش با اتمها و مولکولهاي تحريک شده يا يونيده شده در تخليه لامپ شمارش .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت reignition معنی reignition معنی reignition به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک reignition در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
reignition voltage; restriking voltage
ولتاژ بازگيرانش ~ ولتاژي که در صورت اعمال شدن به لامپ گازي در حين زمان يونيده شدن ، فقط براي برقرار کردن مجدد شرايط کافي است . مقدار اين ولتاژ به طور معکوس با زمان در طول مدت يونيده شدن تغيير مي کند.

Reinartz crystal oscillator
نوسان ساز بلوري را ينارتز ~ نوسان ساز راينارتزي که بسامد آن با استفاده از بلور پايدار مي شود بسامد تشديد نوسان ساز د ر نصف بسامد بلور تنظيم مي شود . با توليد نتيجه شونده در بسامد بلوري بازده را بهبود مي بخشد و از نوسان کنترل نشده در بسامدهاي ديگر جلو گيري مي کند .

Reinartz oscillator
نوسان ساز رانيارتز ~ نوسان ساز سلفي - خازني ( LC ) . پسخورد باز توليدي بين کلکتور و اميتر مدار بيس مشترک ايجاد مي شود . مدار تانگ تشديد LC ~ که به طور القايي به پيچکهاي کلکتور و اميتر تزويج شده است . بسامد نوسان را تعيين مي کند. اين نوسان ساز مي تواند موج سينوسي با بسامد هاي تا UHF ~ را توليد کند . ...

reinsertion of crrier
بازواردسازي حامل ~ ترکيب سيگنال حامل توليد شده محلي با سيگنال ورودي که حامل آن حذف شده است .

rejection band
باند پس زني ~ باندي از بسامدهاي کمتر از بسامد قطع موجبر تک رسانايي .

rel
رل ~ واحد رلاکتانس معادل با 1 آمپر - دور بر خط نيروي مغناطيسي .

relative address
نشاني نسبي ~ تخصيص مکاني از حافظه در روال يا زير روال کامپيوتري . نشانيهاي نسبي با اضافه شدن آدرس مرجع ، مانند نشاني که در اولين لغت روال ذخيره مي شود .به ادرسهاي مطلق تبديل مي شود .

relative bearing
جهت نسبي ~ جهتي که در آن سر وسيله نقليه به عنوان خط مرجع عمل مي کند .

relative coding
رمز گذاري نسبي ~ رمز گحذاري کامپيوتري که همه ي نشانيها در آن به موقعيت انتخاب شده دلخواهي اشاره مي کنند يا همه نشانيها به صورت نمادي نشان داده مي شوند .

reative damping
ميرايي نسبي ~ نسبت ميرايي گشتاور در سرعت زاويه اي معين براي عنصر متحرک در ابزار به گشتاور ميرايي بحراني را در همان سرعت زاويه اي ايجاد مي کند .