release time


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان رها سازي ~ کل زمان صرف شده از لحظه اي که جريان در پيچک رله آغاز مي شود تا لحظه اي که بابازشدن اتصالهاي بسته با بسته شدن اتصالهاي باز، افت مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت release time معنی release time معنی release time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک release time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
rellability
قابليت اعتماد ~ احتمال آن که قطعه اي وضيفه خود را براي مدت زمان خواسته شده و تحت شرايط کاري حساب شده ، به درستي امجام دهد .

reliability engineering
مهندسي قابليت اعتماد ~ شاخه اي از مهندسي که به جلو گيري و تصحيح عملکرد نادرست تجهيزات مي پردازد .

reliability index
شاخص قابليت اعتماد ~ عدد کوانتايي شاخص مربوط به قابليت اعتماد قسمتي از تجهيزات ، مانند تعداد خطاها به ازاي 1000 بار عملکرد يا تعداد اشکال ها در تعداد ساعت کاري معين .

reliability test
آزمون قابليت اعتماد ~ آزمون طراحي شده براي بر آورد سطح و يکنواختي قابليت اعتماد تجهيزات تحت شرايط محيطي مختلف .

reluctance
مقاومت مغناطيسي ~ معياري براي مخالفت موجود در براب رشا رمغناطيسي در مدار مغناطيسي . مقاومت مغناطيسي عکس رسانايي مغناطيسي و بنابر اين برابر است با نيروي محرکه مغناطيسي تقسيم بر شار مغناطيسي . واحد مقاومت مغناطيسي رل و معادل با 1 آمپر دور بر خط نيروي مغناطيسي است .

reluctance motor
موتور رلاکتانسي ~ موتور سنکرون باساختاري شبيه به موتور القايي که در آن جزء حامل جريان ثانويه داراي قطبهاي برجسته است، ولي تحريک DC وجود ندارد.

reluctivity
مقاومت مغناطيسي ويژه ~ نسبت چگالي مغناطيسي در يک ناحيه به القاي مغناطيسي در همان ناحيه . مقاومت مغناطيسي ويژه عکس تراوايي مغناطيسي است.

remanence
نگهدارندگي مغناطيسي ~ چگالي شار مغناطيسي باقي مانده در مدار مغناطيسي پس از برداشته شدن نيروي محرکه مغناطيسي . اگر مدار مغناطيسي شکاف هوايي داشته باشد نگهدارندگي کمتر از چگالي شار پس مانده خواهد بود.

remanent charge
بار بازمانده ~ باري که پس از برداشته شدن ولتاژ اعمالي در قطعه فرُوالکتريک باقي مي ماند.

remanent induction
القاي بازمانده ~ القايي که به هنگام صفر شدن نيروي محرکه مغناطيسي اطراف مدار مغناطيسي ، در ماده مغناطيسي باقي مي ماند.