automatic degausser, automatic color purifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
45 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
مغناطيس زداي خودکار ، گاوس زداي خودکار ، پالاينده ي خودکار رنگ ~ مجموعه اي از سيم پيچ هاي مغناطيس زدا در اطراف لامپ تصوير تلويزيون رنگي همراه با مدار خاصي که اين سيم پيچ ها را فقط پس از روشن شدن و در طي گرم شدن انرژي دار مي کند . اين سيم پيچ ها هر بخش از گيرنده را که تحت تاثير ميدان مغناطيس زمين يا وسايل خانگي قرار گرفته باشد . معناطيس زدايي مي کند . مغناطيس زدايي خودکار اين امکان را مي دهد که بتوان دستگاه تلويزيون رنگي را بدون نياز به تنظيم مجدد کنترلها جا بجا کرد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت automatic degausser, automatic color purifier معنی automatic degausser, automatic color purifier معنی automatic degausser, automatic color purifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک automatic degausser, automatic color purifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
automatic degaussing control system
سيستم کنترل مغناطيس زدايي خودکار ~ سيستمي در کشتي که به صورت خودکار و با تغيير مسير کشتي جريان مغناطيس زدايي را اصلاح مي کند . سيگنال توليد شده توسط فرستنده ي سنکرو ، که در قطب نماي ژيروسکوپي کشتي نصب شده است . پس از يکسوسازي و تقويت براي کنترل منبع جريان مغناطيس زدا به ار گرفته مي شود .

automatic diater
شماره گير خودکار ~ مداري که شخص را قادر مي سازد با زدن يک دکمه ، شماره تلفن تا 14 رقم را بهصورت خودکار شماره گيري کند .

barograph
جونگار ، فشار هوا نگار ~ نوعي جو سنج که فشار جو را به طور پيوسته روي نمودار ثبت مي کند .

barometer
جو سنج ~ وسيله اي که فشار جو را انازه مي گيرد . دو نمونه ي متداول آن عبارت اند از جو سنج فلزي و جو سنج جيوه اي .

barometric pressure
فشار جو سنج ~ فشار جو که توسط جو سنج انداره گرفته مي شود .

bar pattern
الگوي ميله اي ~ مجموعه اي از ميله هاي رنگي تکراري که توسط مولد ميله و به منظور تنظيم تلويزيونهاي رنگي توليد مي شود .

barrel distortion
اعوجاج بشکه اي ، اعوجاج بالشتکي ~ نوعي اعوجاج که در آن هر چهار گوشه ي تصوير تلويزيون دريافتي داراي شکم به بيرون هستند ( مانند يک بشکه )

barrel shiltter
انتقال دهنده ي بشکه اي ~ مدارهاي رايانه اي که اجازه ي انتقال اختياري داده ها را مي دهند .

barrel-stave reflector, cut paraboloid reflector
بازتابنده ي غلاف - بشکه اي ~ نوعي بازتابنده ي آنتن رادار سهمي شکل که قسمت يک سوم بالا و پايين آن طوري بريده شده است که در نهايت باريکه ي عمومي ( چتري ) توليد کند تا پيچش و نوسان يک کشتي منجر به گم شدن هدف نشود .

barreter
تابش سنج سيمي ~ نوعي تابش سنج bolometer که از يک سيم نازک يا پوسه فلزي به عنوان عنصر حس کننده ي دما استفاده مي کند سيم پوسه داراي مقاومت ويژه با ضريب دمايي مثبت (positive temperature coeffiaent ) ( ptc) ~ است ( مقاومت با دما افزايش مي يابد ) . اين وسيله براي اندازه گيري توان در سيستمهاي ريز موج منا ...