function


اصطلاح
برق و الکترونیک
8 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تابع عددي ~ کميت عددي که داراي مقدار متناهي به ازاي هر مقدار از کميت عددي ديگر است . بنابراين مقاومت رساناي معلوم تابع عددي از دماي رسانا است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت function معنی function معنی function به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک function در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
scalar quantity
کميت عددي ~ کميتي که فقط داراي يک مقدار اما بدون جهت است مانند مقاومت ،زمان يا دما .

scale
مقياس ~ 1. مجموعه هايي از نشانه ها براي خواندن مقدار کميت يا تنظيم . 2. مجموعه اي از نتهاي موسيقي که از کم به زياد با شماي معيني از فواصل مناسب براي موسيقي منظم شده اند . 3. تغيير مقادير واحدهايي که مسئله اي برحسب آنها بيان شده است براي قرار دادن همه مقادير در داخل ظرفيت کامپيوتر .

scale division
تقسيم مقياس ~ بخشي از مقياس بين دو نشانه ي مقياس مجاور .

scale factor
ضريب مقياس ~ عامل ضريب در مقدار خوانده شده روي دستگاه اندازه گيري يا جواب حل مسئله براي بدست آوردن مقدار نهايي واقعي ، هنگامي که عامل مقياس متناظري در ابتدا مقدار را در محدوده ي دستگاه اندازه گيري يا کامپيوتر قرار داده باشد .

scale -of -eight circuit
مدار مقياس هشت ~ مدار شمارشي که چرخه آن هر هشت پالس يکبار است .

scaler ;counter ; scaling circuit
مقياس بند ؛شمارنده؛ مدار مقياس بندي ~ مداري که به هنگام دريافت پالسهاي ورودي به تعداد از پيش معين شده ،يک پالس خروجي توليد مي کند. يک طبقه شمارشگر دودويي به ازاي هر دو پالس ورودي ،يک پالس خروجي مي دهد و شمارشگر ده دهي پس از هر 10 پالس ورودي ،يک پالس خروجي دارد .

scaling
مقياس بند ~ شمارش پالش با شمارشگر هنگامي که سرعت پالسها براي شمارش مستقيم با ابزار معمولي بسيار سريع است .

scaling factor ; scaling ratio
عامل مقياس بند ؛نسبت مقياس بندي ~ تعداد پالسهاي ورودي بر پالس خروجي مدار مقياس بندي .

scan
پويش ~ 1. امتحان کردن نقطه به نقطه سطح يا ناحيه اي در فضا با ترتيب معين ،مانند تبديل صحنه يا تصوير به سيگنال الکتريکي يا هنگامي که رادار هواپيمايي رابراي آشکارسازي ،ناوبري يا کنترل ترافيک دنبال مي کند. 2. يک جاروي کامل رادار ،نور يا هر باريکه دستگاه ديگر از بالا به پايين يا چپ به راست براي پويش .

scan axis
محور پويش ~ محوري که به عنوان مرجعي براي تعيين جا به جايي هدف در رادار يا سونار عمل مي کند.