serial transfer

series

سري ~ 1. آرايشي از قطعات مداري به صورت سر به سر براي تشکيل يک مسير جريان .2 . جمع مشخص مجموعه اي از عبارتها در بيان رياضي ،مانند سريهاي متناوب يا سريهاي حسابي .

series circuit

مدار سري ~ مداري که همه قطعات آن سربه سر به يکديگر متصل شده اند تا فقط يک مسير جريان را به وجود آورند .

series coil

پيچک سري ~ پيچکي که حامل جريان اصلي در ماشين دوار يا قطعه ديگر است .پيچک موازي به دو سر خط وصل مي شود و معمولاً حامل جريان کوچکي است .

series connection

عنصر سري ~ قطعه دو پايه متصل شده براي کامل کردن تنها مسير موجود بين دو گروه شبکه . هر مشي که شامل يک عنصر سري باشد همه عناصر سري ديگر مش را شامل شود .

series excitation

تحريک سري ~ مشخصه موتور يا ژ نراتور براي به دست آورن ميدان تحريک با جاري کردن جريان آرميچر از طريق سيم پيچ پايه به آن مي رسد .

series feed

تغذيه سري؛تغذيه موازي ~ اعمال ولتاژ مستقيم به آند لامپ،کلکتور ترانزيستور يا درين FET از طريق باري که حامل سيگنال خروجي است .

series loading

بارگذاري سري ~ بارگذاري که در آن رآکتانسهاي به طور سري با رساناها قرار داده مي شوند .

series motor ; series - wound motor

موتور سري ؛موتور سيم پيچي شده موازي ~ موتور نوع کموتاتوري که سيم پيچ ميدان و آرميچر آن سري است . گشتاور راه اندازي بالا ،تغييرات سرعت با بار و سرعت بالاي خطرناک در حالت بي باري از مشخصه هاي آن است .

series -parallel switch

سوييچ سري -موازي ~ سوييچي که اتصالهاي لامپها يا قطعات ديگر را از سري به موازي ، يا برعکس ،تغيير مي دهد .

series peaking

قله زني سري ~ استفاده از پيچک يا مقاومت قله زن به طور سري، به عنوان بار براي تقويت کننده تصويري به منظور ايجاد قله در بعضي بسامدهاي مطلوب در باند عبور که مي تواند تلفات بهره ي قبلي را در طرف بسامد بالاي باند عبور ،جبران کند .